1. The Girl Scouts were permitted a glimpse of the vessel being built when they toured the Navy Yard.
به دختران پیشاهنگ اجازه داده شد تا هنگام گردش در "نیوی یارد" از کشتی در حال ساخت دیدار کوتاهی بکنند
2. My father burst a blood vessel when he got the bill from the garage.
وقتی پدرم داس را از گاراژ می آورد رگش پاره شد
3. Congress voted to decrease the amount of money being spent on space vessels.
کنگره تصویب کرد که مقدار پولی که صرف کشتی های فضایی می شود، بایستی کاهش داد
4. a vessel of wrath
مورد خشم
5. a blood vessel
رگ خون
6. a fishing vessel
کشتی ماهیگیری
7. a sailing vessel with an auxiliary motor
کشتی بادبانی با موتور احتیاطی (برای مواقعی که باد نیست)
8. he placed a large copper vessel over the fire
یک ظرف مسی بزرگ را روی آتش قرار داد.
9. the rupture of a blood vessel
پارگی (ناگهانی) رگ
10. Don’t look upon the vessel, but upon that which it contains.
[ترجمه learner] به ظرف نگاه نکنید اما به مظروف نگاه کنید . منظور اینکه مهم محتوی هست نه فرم و شکل و قالب
[ترجمه ترگمان]به کشتی نگاه نکنید، اما بر آن است که حاوی آن است
[ترجمه گوگل]نگاهی به کشتی ندهید، بلکه بر آنچه که در آن وجود دارد
11. We had sighted the vessel and were following it.
[ترجمه ترگمان]ما کشتی را دیده بودیم و به دنبال آن بودیم
[ترجمه گوگل]ما کشتی را دیدیم و دنبالش بودیم
12. The rupture of a blood vessel usually cause the mark of a bruise.
[ترجمه ترگمان]پارگی عروق خونی معمولا باعث کبودی میشه
[ترجمه گوگل]پارگی رگ های خونی معمولا باعث ایجاد نشانه ای از کبودی می شود
13. The vessel reached port the next morning.
[ترجمه ترگمان]صبح روز بعد کشتی به بندر رسید
[ترجمه گوگل]صبح روز بعد کشتی به بندر رفت
14. He was accused of operating the vessel while drunk.
[ترجمه ترگمان]او متهم به کار در این کشتی در هنگام مستی شد
[ترجمه گوگل]او در حالی که مست بود متهم به عملی کردن کشتی شد
15. The vessel docked in Swansea after a ten-hour crossing.
[ترجمه ترگمان]این کشتی پس از ده ساعت عبور در سوانسی لنگر انداخته است
[ترجمه گوگل]این کشتی پس از گذراندن ده ساعت در Swansea سقوط کرد
16. A pot is a vessel for holding food.
[ترجمه ترگمان]یک کوزه یک کشتی برای نگه داشتن غذا است
[ترجمه گوگل]گلدان یک مخزن برای نگهداری مواد غذایی است
17. A cargo plane/ship/vessel carries cargo.
[ترجمه learner] یک هواپیما /کشتی باری ( cargo ) بار ( cargo ) می برد ( حمل می کند ) ( carry
[ترجمه ترگمان]یک صفحه کالا \/ کشتی \/ کشتی حامل محموله است
[ترجمه گوگل]یک بار محموله / کشتی / کشتی حمل بار
18. A fire broke out on board the vessel.
[ترجمه learner] آتش روی عرشه ( on board ) کشتی ( vessel ) ناگهان درگرفت
[ترجمه ترگمان]آتش در قایق خاموش شد
[ترجمه گوگل]آتش سوزی بر روی کشتی کشتی افتاد
19. Officers making a routine inspection of the vessel found fifty kilograms of the drug.
[ترجمه ترگمان]ماموران با بازرسی معمول این کشتی، ۵۰ کیلوگرم مواد مخدر را کشف کردند
[ترجمه گوگل]افسران بازرسی معمول از کشتی 50 کیلوگرم مواد مخدر را یافتند
20. They managed to haul the survivors aboard the vessel.
[ترجمه learner] آنها حمل ( haul ) بازماندگان ( survivors ) از روی ( abroad ) کشتی ( vessel ) را مدیریت کردند ( managed )
[ترجمه ترگمان]آن ها توانستند نجات یافتگان را از کشتی بگیرند
[ترجمه گوگل]آنها توانستند بازماندگان را بر روی کشتی تحویل دهند
21. He almost broke a blood vessel from laughing so hard.
[ترجمه ترگمان] اون تقریبا داشت یه رگ خونی رو از خنده روده بر می کرد
[ترجمه گوگل]او تقریبا یک خمیر را از خنده بسیار سخت شکست
22. The vessel docked at Liverpool in April 18
[ترجمه ترگمان]این کشتی در ۱۸ آوریل در لیورپول پهلو گرفت
[ترجمه گوگل]این کشتی در 18 آوریل در لیورپول متصل شده است