1. This toy should pacify that screaming baby.
این اسباب بازی آن کودک جیغ جیغو را آرام می کند
2. We tried to pacify the woman who was angry at having to wait so long in line.
ما سعی کردیم زنی را که به خاطر مدت ها ایستادن در صف عصبانی شده بود، آرام کنیم
3. Soldiers were sent to pacify the countryside.
سربازان برای برقرار کردن صلح به نواحی روستایی اعزام شدند
4. utter nonsense!
یاوه گویی محض !
5. don't utter ugly words in front of the children!
جلو بچه ها حرف های رکیک نزن !
6. two utter strangers came
دو فرد کاملا غریبه آمدند.
7. with utter disregard for his wife and children, he sold the house and gambled away the proceeds
بدون رعایت حال زن وبچه اش خانه را فروخت و پولش را به قمار زد.
8. do not utter god's name in vain
نام خداوند را با بی حرمتی بر زبان نیاور.
9. the city's utter destruction
ویرانی کامل شهر
10. a scene of utter revulsion
صحنه ای کاملا مشمئز کننده
11. three hours of utter tedium
سه ساعت ملالت محض
12. buying that ring was utter madness
خریدن آن انگشتر حماقت محض بود.
13. no one dared to utter any criticism of that leader
هیچ کس جرات نمی کرد هیچگونه انتقادی از آن رهبر به زبان بیاورد.
14. the movie was an utter mockery
آن فیلم کاملا مسخره بود.
15. the war was an utter futility
جنگ کاملا بیهوده بود.
16. the church rejected his opinions as utter heresy
کلیسا اندیشه های او را کفر محض و مردود شناخت.
17. the sinner tried to but could not utter the name of god
آن گناهکار کوشید ولی نتوانست نام خدا را به زبان بیاورد.
18. The battlefield was a scene of utter carnage.
[ترجمه ترگمان]میدان نبرد صحنه کشتار و کشتار بود
[ترجمه گوگل]میدان جنگ صحنه ای از قتل عام بود
19. He could not utter a word.
[ترجمه ترگمان]نمی توانست کلمه ای بر زبان آورد
[ترجمه گوگل]او نمیتوانست یک کلمه بگوید
20. This company treats its employees with utter contempt .
[ترجمه ترگمان]این شرکت با employees با تحقیر تمام با کارکنان آن رفتار می کند
[ترجمه گوگل]این شرکت رفتارهای خود را با تحقیر و تحسین کامل می کند
21. It's utter folly to go swimming in this cold weather.
[ترجمه ترگمان]در این هوای سرد شنا کردن حماقت محض است
[ترجمه گوگل]این کاملا احمقانه است برای شنا در این آب و هوای سرد
22. Our new radio is an utter failure.
[ترجمه ترگمان] رادیوی جدید ما یه شکست کامل - ه
[ترجمه گوگل]رادیو جدید ما یک شکست کامل است
23. That's complete and utter nonsense!
[ترجمه ترگمان]کاملا بی معنی است!
[ترجمه گوگل]این کاملا بی معنی است!
24. She didn't utter a word all night.
[ترجمه ترگمان]تمام شب یک کلمه حرف نزد
[ترجمه گوگل]او تمام شب یک کلمه نگفت
25. The battle/election was a complete and utter rout.
[ترجمه ترگمان]جنگ \/ انتخابات یک شکست کامل و کامل بود
[ترجمه گوگل]نبرد / انتخابات یک مسیر کامل و کامل بود
26. His tendency to utter acrimonious remarks alienated his roomates.
[ترجمه ترگمان]تمایل او به حرف زدن به خودکشی او را از بین برده بود
[ترجمه گوگل]تمایل او به سخنرانی های پرخاشگرانه بی نظیر است