1. Solid rock is broken down by weathering.
[ترجمه mohammadali] سنگ سخت در اثر هوازدگی، به قطعات کوچکتری تقسیم می شود.
[ترجمه مجید وحید] سنگ سخت بر اثر فرسایش خرد میگردد.
[ترجمه ترگمان]هوا با هوا زدگی شکسته می شود
[ترجمه گوگل]سنگهای جامد به دلیل آب و هوا تجزیه می شوند
2. The weathering could split the rock off.
[ترجمه ترگمان]هوا زدگی می تواند سنگ را از هم جدا کند
[ترجمه گوگل]هوای آزاد می تواند سنگ را از هم جدا کند
3. The effects of weathering can be simulated in the laboratory.
[ترجمه ترگمان]اثرات هوازدگی می تواند در آزمایشگاه شبیه سازی شود
[ترجمه گوگل]اثرات هوازدگی می تواند در آزمایشگاه شبیه سازی شود
4. Mechanical weathering is rapid in cold desert regions.
[ترجمه ترگمان]هوازدگی مکانیکی در مناطق بیابانی سرد سریع است
[ترجمه گوگل]هوای مکانیکی در مناطق بیابانی سرد سرعتی است
5. The more the continents are exposed to weathering, the more carbon dioxide is drawn down from the atmosphere.
[ترجمه ترگمان]هرچه قاره ها در معرض هوا قرار گیرند، کربن دی اکسید بیشتر از اتمسفر زمین کشیده می شود
[ترجمه گوگل]بیشتر این قاره ها در معرض هوای محیط قرار گرفته اند، دی اکسید کربن بیشتر از اتمسفر کشیده می شود
6. Now stained with bird droppings and weathering, it shows a pair of intertwined and horribly mutated lovers.
[ترجمه ترگمان]حالا که پر از فضله پرنده و هوا زدگی است، این تصویر یک جفت عشاق دگرگون شده و وحشتناک را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر با افتادن پرنده و آب و هوا رنگ آمیزی می شود، این نشان می دهد که یک جفت دوستداران متقابل و وحشیانه mutated شده است
7. Rates of weathering are potentially highest where temperatures are high and rainfall is abundant.
[ترجمه ترگمان]نرخ هوازدگی به طور بالقوه بسیار بالا است که در آن دما بالا و بارش فراوان است
[ترجمه گوگل]نرخ آب و هوا به طور بالقوه بالاترین درجه حرارت بالا و باران فراوان است
8. A new environmental cabinet permits simulation of weathering in a wide range of environments.
[ترجمه ترگمان]یک کابینت محیطی جدید اجازه شبیه سازی هوازدگی در گستره وسیعی از محیط ها را می دهد
[ترجمه گوگل]یک کابینۀ زیست محیطی جدید، امکان شبیه سازی هوای محیط را در طیف وسیعی از محیط ها فراهم می کند
9. Weathering is a general term for all the processes that can break up rocks.
[ترجمه ترگمان]هوا زدگی یک اصطلاح عمومی برای تمام فرایندهایی است که می توانند سنگ ها را بشکنند
[ترجمه گوگل]آب و هوا یک اصطلاح عمومی برای تمام فرآیندهای است که می تواند سنگ را شکستن است
10. Weathering Bone lying out on the surface of the ground is subject to a number of processes.
[ترجمه ترگمان]هوا زدگی استخوان در سطح زمین قرار دارد و در معرض تعدادی از فرآیندها قرار دارد
[ترجمه گوگل]هواشناسی استخوان در سطح زمین در معرض تعدادی از فرآیند است
11. Vertical differentiation in mineralogy in weathering profiles may also reflect the stage-by-stage alteration of primary rock minerals.
[ترجمه ترگمان]تمایز عمودی در کانی شناسی در پروفیل های هوازدگی نیز می تواند منعکس کننده تغییر مرحله به مرحله مواد معدنی اولیه سنگی باشد
[ترجمه گوگل]تمایز عمودی در کانی شناسی در پروفیل های هوازدگی همچنین ممکن است منجر به تغییر مرحله ای از مواد معدنی سنگ اولیه شود
12. Chemical weathering is of the greatest importance in producing fine material, as clay minerals are formed by this process.
[ترجمه ترگمان]هوازدگی شیمیایی بیش ترین اهمیت را در تولید مواد خوب دارد چرا که مواد معدنی خاک رس با این فرآیند شکل می گیرند
[ترجمه گوگل]هوای شیمیایی از اهمیت زیادی برخوردار است در تولید مواد خوب، به عنوان مواد معدنی رس در این فرایند تشکیل شده است
13. We therefore have to consider the kinetics of weathering by examining those factors which affect the late of chemical reactions.
[ترجمه ترگمان]بنابراین ما باید سینتیک هوازدگی را با بررسی عواملی که بر دیر واکنش های شیمیایی تاثیر می گذارند، در نظر بگیریم
[ترجمه گوگل]بنابراین ما باید سینتیک هوای فشرده را با بررسی عوامل آن که در اواخر واکنش های شیمیایی تأثیر می گذاریم، بررسی کنیم
14. Phases of weathering, drying and deflation would lead to a steady deepening of the hollow.
[ترجمه ترگمان]فازه ای تحت تاثیر آب و هوا، خشک کردن و کاهش قیمت منجر به عمیق تر شدن عمق گودال می شوند
[ترجمه گوگل]فازهای هوای فشرده، خشک شدن و تخلیه منجر به افزایش عمقی توخالی می شود
15. The rather specific environmental requirements of salt weathering mean that its action is spatially highly variable.
[ترجمه ترگمان]الزامات محیطی خاص مربوط به هوازدگی نمک به این معنی است که عمل آن به طور فضایی متغیر است
[ترجمه گوگل]شرایط محیط زیست نسبتا خاص آب هوای نمک به این معنی است که عمل آن بسیار متغیر است