کلمه جو
صفحه اصلی

varnish


معنی : جلا، صیقل، لاک الکل، لاک الکل زدن به، جلا زدن به، لعاب زدن به، دارای ظاهرخوب کردن، جلا دادن، صیقلی کردن
معانی دیگر : (مجازی) جلا، براقی، لاک و الکل زدن، روغن جلا زدن، صیقل دادن، برق انداختن، براق کردن، عیب پوشی کردن، ظاهرسازی کردن، (با تزیین) پنهان کردن، (انگلیس) لاک (ناخن) (امریکا: nail polish)، روغن جلا (oil varnish هم می گویند)، لاک و الکل (spirit varnish هم می گویند)، تزیین کردن، آراستن

انگلیسی به فارسی

لاکالکل، لاکالکل زدن به، جلازدن به، جلادادن، لعاب زدن به، دارای ظاهرخوب کردن، صیقلی کردن، جلا، صیقل


لاک الکل، جلا، صیقل، لاک الکل زدن به، جلا زدن به، جلا دادن، لعاب زدن به، دارای ظاهرخوب کردن، صیقلی کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a liquid of resinous material that is brushed on wood or the like to make a hard, shiny, protective coating.
مشابه: dope, polish

- Apply the varnish thinly and evenly.
[ترجمه ترگمان] رنگ خود را به طور مساوی و به طور مساوی اعمال کنید
[ترجمه گوگل] لاک زدن نازک و یکنواخت را اعمال کنید

(2) تعریف: such a coating itself.
مشابه: polish

- The varnish on this old table is wearing thin now.
[ترجمه ترگمان] The روی این میز کهنه حالا نازک شده است
[ترجمه گوگل] لاک الکل روی این میز قدیمی در حال حاضر پوشیده است

(3) تعریف: any superficially pleasing outward appearance or show.
مشابه: veneer

- All this talk about good times for the company is just varnish.
[ترجمه ترگمان] تمام این صحبت ها درباره اوقات خوب برای شرکت فقط varnish
[ترجمه گوگل] همه این صحبت ها در مورد زمان های خوب برای شرکت فقط لاک الکل است
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: varnishes, varnishing, varnished
مشتقات: varnisher (n.)
(1) تعریف: to cover or coat with or as with varnish.
مشابه: finish

- I varnished the picnic table this weekend.
[ترجمه ترگمان] من این آخر هفته میز پیک نیک رو برق زدم
[ترجمه گوگل] من آخر هفته این میز پیک نیک را رنگ کردم

(2) تعریف: to give a superficially or deceptively pleasing appearance to; gloss over.
مشابه: gloss, veneer

- In telling us the news, he varnished the unpleasant truth.
[ترجمه ترگمان] برای اینکه خبرها را به ما بگوید، حقیقت ناخوشایند را جلا داد
[ترجمه گوگل] در اخبار به ما گفتن، حقیقت ناخوشایند را رنگ کرد

• surface coat (usually of paint) which glazes and protects; solution which provides a glossy or protective coating, lacquer; superficially polished appearance
cover with a protective (often glossy) coating; give something a superficially polished appearance
varnish is an oily liquid which is painted onto wood to give it a hard, clear, shiny surface.
the varnish on an object is the hard, clear, shiny surface that it has when it has been painted with varnish.
if you varnish something, you paint it with varnish.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] جلا - ورنی - روغن جلا
[مهندسی گاز] جلا، رنگروغن
[زمین شناسی] جلا- روغن جلا-ورنی-رنگ امیزی نهایی
[پلیمر] لعاب

مترادف و متضاد

جلا (اسم)
gloss, vermeil, radiation, buff, satin, polish, varnish, burnish, japan, shininess

صیقل (اسم)
polish, varnish, burnish, polishing

لاک الکل (اسم)
varnish, lac, lacquer

لاک الکل زدن به (فعل)
varnish

جلا زدن به (فعل)
varnish

لعاب زدن به (فعل)
varnish

دارای ظاهرخوب کردن (فعل)
varnish

جلا دادن (فعل)
surface, polish, varnish, burnish, furbish, japan

صیقلی کردن (فعل)
sleek, scour, glass, varnish, urbanize, sleeken

add a layer to; embellish


Synonyms: adorn, coat, cover, decorate, enamel, finish, gild, glaze, gloss, japan, lacquer, luster, paint, polish, shellac, surface, veneer, wash, wax


Antonyms: strip


جملات نمونه

1. literary varnish
جلای ادبی

2. nail varnish
لاک ناخن

3. to varnish a table
میزی را روغن جلا زدن

4. they tried to varnish their daughter's defects
آنان کوشیدند که عیوب دخترشان را بپوشانند.

5. the old table has lost its varnish
میز قدیمی جلای خود را از دست داده است.

6. The varnish takes a few hours to harden.
[ترجمه ترگمان]لعاب روغن چند ساعت طول می کشد تا سفت شود
[ترجمه گوگل]لاک چند ساعت طول می کشد تا سخت شود

7. She covers her selfishness with a varnish of good manners.
[ترجمه ترگمان]او خودخواهی او را با یک نوع رفتار خوب می پوشاند
[ترجمه گوگل]او خودخواهی خود را با یک لاک الکل از رفتارهای خوب پوشش می دهد

8. The varnish takes a few minutes to harden.
[ترجمه ترگمان]رنگ روغن چند دقیقه طول می کشد تا سفت شود
[ترجمه گوگل]لاک چند دقیقه طول می کشد تا سخت شود

9. The varnish comes in six natural wood shades.
[ترجمه ترگمان]لعاب روغن در شش رنگ چوب طبیعی ظاهر می شود
[ترجمه گوگل]لاک در شش سایه چوب طبیعی می آید

10. The table needed two coats of varnish.
[ترجمه ترگمان]میز به دو لایه لباس احتیاج داشت
[ترجمه گوگل]جدول نیاز به دو لایه لاک الکل داشت

11. Apart from a few nicks in the varnish, the guitar is in very good condition.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر چند nicks در روغن جلا، گیتار شرایط بسیار خوبی دارد
[ترجمه گوگل]گیتار به جز چند لکه در لاک، در وضعیت بسیار خوبی قرار دارد

12. Give the cardboard two or three coats of varnish to harden it.
[ترجمه ترگمان]به مقوا دو یا سه لایه of بده تا آن را سفت کنند
[ترجمه گوگل]کارتن دو یا سه لایه لاک را به آن سخت کنید

13. Apply the varnish evenly over the whole surface.
[ترجمه ترگمان]روغن را بصورت یکدست روی کل سطح بمالید
[ترجمه گوگل]لاک زدن را به طور یکنواخت روی تمام سطح بمالید

14. She dipped the brush lightly in the varnish.
[ترجمه ترگمان]قلم مو را به آرامی در the فرو کرد
[ترجمه گوگل]او قلم را به آرامی در لاک زدن فرو کرد

15. Varnish applied over wet paint is likely to crackle.
[ترجمه ترگمان]Varnish که روی رنگ مرطوب اعمال می شوند به احتمال زیاد به ترق و تروق در می آیند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد رنگ به رنگ مرطوب برسد

16. Paint the box all over with varnish.
[ترجمه ترگمان] همه رو با varnish بکش
[ترجمه گوگل]رنگ جعبه را در سراسر با رنگ لاک زدن رنگ کنید

literary varnish

جلای ادبی


The old table has lost its varnish.

میز قدیمی جلای خود را از دست داده است.


to varnish a table

میزی را روغن جلا زدن


I could see my face on the well-varnished hallway floor.

می‌توانستم چهره‌ی خود را روی کف راهرو که خوب جلا داده شده بود، ببینم.


They tried to varnish their daughter's defects.

آنان کوشیدند که عیوب دخترشان را بپوشانند.


nail varnish

لاک ناخن


پیشنهاد کاربران

[برق و الکترونیک]

عایق نسوز

varnish ( شیمی )
واژه مصوب: ورنی
تعریف: آمیزۀ مایعی که پس از کشیده شدن به صورت یک لایۀ نازک، به فیلم ( film ) جامد معمولاً شفاف تبدیل می شود


کلمات دیگر: