1. refine on (or upon) something
(به ویژه جزئیات چیزی را) بهتر کردن،بهبود بخشیدن،بسامان کردن،سامان بخشیدن
2. to refine one's method of analysis
روش تجزیه و تحلیل خود را دقیق تر و بهتر کردن
3. she was sent to a special school to refine her taste and manners
او را به مدرسه ی ویژه فرستادند تا سلیقه و رفتارش پیراسته شود.
4. a number of oil companies formed a consortium to explore and refine oil
چند شرکت به منظور اکتشاف و پالایش نفت کنسرسیوم تشکیل دادند.
5. They refine sugar using this way.
[ترجمه ترگمان]آن ها با استفاده از این روش شکر را تصفیه می کنند
[ترجمه گوگل]آنها شکر را با این روش تصفیه می کنند
6. Their daily work is to refine crude oil.
[ترجمه ترگمان]کار روزانه آن ها پالایش نفت خام است
[ترجمه گوگل]کار روزانه آنها برای اصلاح نفت خام است
7. You must refine your manners.
[ترجمه ترگمان] تو باید ادب رو اصلاح کنی
[ترجمه گوگل]شما باید رفتارهای خود را اصلاح کنید
8. Modern medical techniques refine on those of the past.
[ترجمه ترگمان]روش های نوین پزشکی از گذشته اصلاح شده اند
[ترجمه گوگل]تکنیک های پزشکی مدرن بر روی آنهایی که از گذشته هستند را تصحیح می کنند
9. The inhabitant of two dimensional space could also refine the use of his measurement to make a quantitive determination of curvature.
[ترجمه ترگمان]ساکن فضای دو بعدی نیز می تواند استفاده از اندازه گیری خود را به گونه ای اصلاح کند که یک تعیین quantitive برای انحنا داشته باشد
[ترجمه گوگل]ساکن فضای دو بعدی همچنین می تواند استفاده از اندازه گیری خود را برای اندازه گیری کمی از انحنای اصلاح کند
10. Merton helped to refine the work and made it more broadly applicable to other financial instruments.
[ترجمه ترگمان]مرتون به اصلاح کار کمک کرده و آن را به طور گسترده برای دیگر ابزارهای مالی قابل استفاده کرده است
[ترجمه گوگل]مورتون به بهبود کار کمک کرد و آن را به طور گسترده ای به سایر ابزار های مالی قابل اجرا است
11. The authors suggest that new experiments to refine the system parameters should be carried out to achieve real global minimum.
[ترجمه ترگمان]نویسندگان پیشنهاد می کنند که آزمایش ها جدید برای اصلاح پارامترهای سیستم باید برای رسیدن به حداقل جهانی واقعی انجام شود
[ترجمه گوگل]نویسندگان پیشنهاد می کنند که آزمایش های جدید برای اصلاح پارامترهای سیستم باید برای رسیدن به حداقل جهانی واقعی انجام شود
12. Their main aim is to refine the present rules by matching risks more closely with expected losses to determine the capital charge.
[ترجمه ترگمان]هدف اصلی آن ها اصلاح قوانین فعلی از طریق تطبیق با ریسک های مورد انتظار برای تعیین هزینه سرمایه است
[ترجمه گوگل]هدف اصلی آنها اصلاح قوانین کنونی با رعایت ریسک ها با توجه به زیان های مورد انتظار برای تعیین هزینه سرمایه است
13. The dealers buy raw cocaine in the south, refine it here, and smuggle it into the north.
[ترجمه ترگمان]فروشندگان کوکائین خام را در جنوب می خرند، اینجا را تصفیه می کنند و آن را به شمال قاچاق می کنند
[ترجمه گوگل]نمایندگی مجاز و فروش کوکائین خام در جنوب را خریداری می کند، اینجا را تصفیه می کند و آن را به شمال حمل می کند
14. Update and refine your skills, preferably in adult education programs at a local college.
[ترجمه ترگمان]مهارت های خود را به روز رسانی و اصلاح کنید، ترجیحا در برنامه های آموزش بزرگسالان در یک کالج محلی
[ترجمه گوگل]به روز رسانی و بهبود مهارت های خود، ترجیحا در برنامه های آموزش بزرگسالان در یک کالج محلی