1. opening the window was of no help either
بازکردن پنجره هم فایده ای نداشت.
2. the opening of his speech
سرآغاز سخنرانی او
3. the opening of overseas markets
گشایش بازارهای خارجی
4. the opening of the parliament by queen elizabeth
افتتاح پارلمان توسط ملکه الیزابت
5. the opening of the parliament was an unforgetable spectacle
گشایش مجلس منظره ای فراموش نشدنی بود.
6. the opening of two new stores
گشایش دو فروشگاه جدید
7. the lawyer's opening arguments
استدلال های آغازین (اولیه ی) وکیل دادگستری.
8. the slow opening of the door
باز شدن در به آهستگی
9. the manner of opening this box
طرز باز کردن این جعبه
10. a proper tool for opening a box
ابزار مناسب برای باز کردن جعبه
11. i crawled through the opening and went to other side of the wall
با خزیدن از سوراخ رد شدم و به طرف دیگر دیوار رسیدم.
12. to use force in opening a door
برای باز کردن در زور به کار بردن
13. she had no scruples about opening and reading others' letters
از بازکردن و خواندن نامه های دیگران ابا نداشت.
14. she was waiting for an opening to tell her story
دنبال فرصت می گشت که داستان خود را بگوید.
15. steam shoots out of the opening
بخار از دهانه فوران می کند.
16. to put a tap in a cask opening
سوراخ بشکه را با توپی گرفتن
17. the roar of airplane engines and the sharp reports of opening parachutes filled the sky
غرش موتور هواپیماها و صدای باز شدن چترهای نجات آسمان را پر کرد.
18. . . . if you close the door, she will stick her head out of any opening
. . . در ار بندی سر از روزن درآرد
19. We revved up rehearsals for the opening of the play.
[ترجمه ترگمان]rehearsals را برای باز کردن نمایش اجر کردیم
[ترجمه گوگل]ما برای تمرین بازپرسی تمرین کردیم
20. The opening speech was by Bob Alan representing Amnesty International.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی آغازین باب آلن نماینده سازمان عفو بین الملل بود
[ترجمه گوگل]سخنرانی افتتاح شده توسط باب آلن نماینده سازمان عفو بین الملل بود
21. Disconnect the power source from the computer before opening the back.
[ترجمه ترگمان]قبل از باز کردن پشت، منبع قدرت را از رایانه جدا کنید
[ترجمه گوگل]قبل از باز کردن پشت، منبع برق را از کامپیوتر جدا کنید
22. We bled off the carradiator by opening a valve.
[ترجمه ترگمان]با باز کردن دریچه خونریزی کردیم
[ترجمه گوگل]ما با باز کردن یک دریچه، مانع از جابجایی می شویم
23. And now myriads of bars and hotels are opening up along the coast.
[ترجمه ترگمان]و اکنون هزاران بار و هتل ها در امتداد ساحل در حال باز شدن هستند
[ترجمه گوگل]و اکنون میریت ها از کافه ها و هتل ها در امتداد ساحل باز می شوند
24. The ceremonial opening of Parliament was a fine spectacle.
[ترجمه ترگمان]گشایش رسمی پارلمان نمایشی زیبا بود
[ترجمه گوگل]افتتاح معاون پارلمان یک نمایش خوب بود
25. The theatre was packed for the opening night.
[ترجمه ترگمان]تئاتر برای شب افتتاحیه پر شده بود
[ترجمه گوگل]تئاتر برای شب افتتاحیه بسته شد