کلمه جو
صفحه اصلی

thermal


معنی : گرم، گرمایی، حرارتی، دمایی، وابسته بگرما
معانی دیگر : (جامه) گرم، ویژه ی هوای سرد، گرما نگهدار، وابسته به گرما، وابسته به چشمه ی آب گرم

انگلیسی به فارسی

دمایی، گرمایی، حرارتی، گرم


گرمایی، حرارتی


حرارتی، گرمایی، دمایی، گرم، وابسته بگرما


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, pertaining to, generating, utilizing, or resulting from heat.

- Thermal currents in the air lifted the hawk higher and higher.
[ترجمه ترگمان] جریان گرمایی در هوا، قوش را بالاتر و بالاتر برد
[ترجمه گوگل] جریان های حرارتی در هوا باعث بالا رفتن و بالا رفتن قورباغه می شود

(2) تعریف: designed to conserve heat, esp. of the body.
اسم ( noun )
مشتقات: thermally (adv.)
• : تعریف: a warm upward-moving current of air, often occurring over plowed farmland.

- His glider rode the thermals.
[ترجمه ترگمان] گلایدر شروع به تاخت و تاز می کرد
[ترجمه گوگل] چشم اندازش حرارتی را می خورد

• hot air pressure
referring to heat, of heat energy
thermal means relating to heat or caused by heat; a technical use.
thermal clothes are specially designed to keep you warm.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] حرارتی - گرمایی
[برق و الکترونیک] حرارتی، گرمایی
[مهندسی گاز] حرارتی، گرمائی
[نساجی] گرمایی - حرارتی

مترادف و متضاد

گرم (صفت)
ardent, hot, ebullient, warm, peppery, thermal, muggy, warmish, perfervid

گرمایی (صفت)
thermal, calorific, thermic

حرارتی (صفت)
thermal, thermic

دمایی (صفت)
thermal

وابسته به گرما (صفت)
thermal

warm


Synonyms: heated, hot, lukewarm, melting, roasting, scorching, sizzling, snug, summery, sweltering, thermic, toasty


جملات نمونه

1. thermal underwear
زیر پوش گرم

2. a thermal insult
افگار دمایی (ناشی از حرارت زیاد)

3. She always wore a long-sleeved thermal vest in winter.
[ترجمه ترگمان]او همیشه در زمستان یک جلیقه حرارتی آستین بلند می پوشید
[ترجمه گوگل]او همیشه در زمستان یک جلیقه حرارتی با آستین بلند پوشید

4. Volcanic activity has created thermal springs and boiling mud pools.
[ترجمه ترگمان]فعالیت های آتشفشانی، چشمه های آب گرم و استخرهای خاکی را ایجاد کرده است
[ترجمه گوگل]فعالیت آتشفشانی باعث ایجاد چشمه های حرارتی و استخر های گلدان شده است

5. At room temperature, the thermal conductivity of a diamond is about six times higher than that of a piece of copper.
[ترجمه ترگمان]در دمای اتاق، رسانایی حرارتی یک لوزی در حدود شش برابر بیشتر از یک تکه مس است
[ترجمه گوگل]در دمای اتاق، هدایت حرارتی الماس حدود شش برابر بیشتر از یک قطعه مس است

6. The technician plotted the thermal conductivity versus mean temperature.
[ترجمه ترگمان]تکنسین، رسانایی گرمایی را در مقابل دمای میانگین رسم کرد
[ترجمه گوگل]تکنسین هدایت حرارتی را نسبت به دمای متوسط ​​انجام داد

7. They will build another thermal power station.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک نیروگاه حرارتی دیگر خواهند ساخت
[ترجمه گوگل]آنها یک نیروگاه حرارتی دیگر ساختند

8. But the Sun also provides the daytime thermal power to keep the electrolysis unit at operating temperature.
[ترجمه ترگمان]اما خورشید همچنین توان حرارتی روز را برای نگه داشتن واحد الکترولیز در دمای عملیاتی فراهم می کند
[ترجمه گوگل]اما خورشید نیز انرژی حرارتی روزانه را برای نگه داشتن واحد الکترولیز در دمای عملیاتی فراهم می کند

9. But as the temperature of the material rises thermal vibrations cause the pairs to break apart and superconducting ceases.
[ترجمه ترگمان]اما چون دمای ماده افزایش می یابد، ارتعاشات گرمایی باعث می شود که جفت جدا شوند و superconducting متوقف شوند
[ترجمه گوگل]اما با افزایش دمای لرزش های حرارتی، جفت ها به هم متصل می شوند و ابررسانایی متوقف می شود

10. Those parts of the envelope where the thermal resistance is significantly lower are described as cold bridges.
[ترجمه ترگمان]آن قسمت هایی از پاکت که مقاومت حرارتی به طور قابل توجهی پایین است به عنوان پل های سرد توصیف می شوند
[ترجمه گوگل]آن قسمت هایی از پاکت که مقاومت حرارتی آنها به طور قابل توجهی پایین تر است، به عنوان پل های سرد توصیف می شود

11. These include: severe slugging, flow rate transients, thermal transients and pipeline rupture.
[ترجمه ترگمان]این موارد عبارتند از: نوسانات شدید، نوسانات نرخ جریان، نوسانات حرارتی و گسیختگی خط لوله
[ترجمه گوگل]اینها شامل لجن شدید، گذرهای جریان جریان، گذرهای حرارتی و پارگی خط لوله است

12. Rocket engineers speak loosely of thermal energy being converted into kinetic energy in the engine bell.
[ترجمه ترگمان]مهندسین راکت از انرژی حرارتی که به انرژی جنبشی در زنگ موتور تبدیل می شود، صحبت می کنند
[ترجمه گوگل]مهندسان موشک به راحتی از انرژی حرارتی به انرژی جنبشی در زنگ موتور صحبت می کنند

13. No attempt has been made to increase the thermal mass beyond the dimensions that would be necessary in normal construction.
[ترجمه ترگمان]هیچ تلاشی برای افزایش جرم حرارتی فراتر از ابعاد لازم در ساخت نورمال صورت نگرفته است
[ترجمه گوگل]هیچ تلاش برای افزایش توده حرارتی فراتر از ابعادی که در ساخت و ساز معمول لازم است، نبوده است

14. The thermal energy extracted from the reactor would boil a propellant liquid.
[ترجمه ترگمان]انرژی حرارتی استخراج شده از رآکتور مایع محرک را به جوش می آورد
[ترجمه گوگل]انرژی حرارتی استخراج شده از رآکتور مایع مایع سوختگی را جوش می دهد

15. The detailed design of the thermal insulation and of the technical elements of the house will be described in the following chapters.
[ترجمه ترگمان]طراحی دقیق عایق بندی حرارتی و عناصر فنی این خانه در فصل های بعدی توضیح داده خواهد شد
[ترجمه گوگل]طراحی دقیق عایق حرارتی و عناصر فنی خانه در فصل های زیر شرح داده می شود

thermal underwear

زیر‌پوش گرم


پیشنهاد کاربران

حرارتی


کلمات دیگر: