1. forcible entry and detainer
تصرف عدوانی
2. forcible entry into a house
وارد شدن به زور به منزل
3. the entry of the soldiers into the city
وارد شدن سربازان به شهر
4. unlawful entry is forbidden under penalty of imprisonment
ورود غیر قانونی مشمول مجازات زندان است.
5. at the entry to the bridge stand two tall columns
در مدخل پل دو ستون بلند قرار دارد.
6. bill of entry
اظهارنامه ی گمرکی
7. break and entry
(حقوق) شکستن (مدخل) و داخل شدن
8. he gained entry through the window
از پنجره وارد شد.
9. place of entry
محل ورود
10. he managed to gain entry into the club
او موفق شد که به باشگاه وارد شود.
11. to fulfill the requirements of entry to the university
شرایط ورود به دانشگاه را حایز بودن
12. they entered the church by the south entry
آنان از در جنوبی وارد کلیسا شدند.
13. The new ramp will facilitate the entry of wheelchairs.
[ترجمه ترگمان]این مسیر جدید ورود ویلچر را تسهیل خواهد کرد
[ترجمه گوگل]رمپ جدید ورود صندلی چرخدار را تسهیل می کند
14. The children were surprised by the sudden entry of their teacher.
[ترجمه ترگمان]بچه ها از ورود ناگهانی معلم خود شگفت زده شدند
[ترجمه گوگل]بچه ها از ورود ناگهانی معلم خود شگفت زده شدند
15. A flock of sheep blocked our entry to the village.
[ترجمه ترگمان]گله ای گوسفند ورود ما به روستا را مسدود کردند
[ترجمه گوگل]گله گوسفندان ورود ما به روستا را مسدود کرد
16. The authorities deported her for illegal entry.
[ترجمه ترگمان]مقامات او را به جرم ورود غیرقانونی اخراج کرده اند
[ترجمه گوگل]مقامات او را برای ورود غیرقانونی صادر کردند
17. The club offers free entry to women on Thursdays.
[ترجمه ترگمان]این باشگاه روزه ای پنجشنبه اجازه ورود رایگان به زنان را می دهد
[ترجمه گوگل]این باشگاه روز پنج شنبه برای زنان آزاد می کند
18. The winning entry will be selected at random by computer.
[ترجمه ترگمان]ورودی برنده به صورت تصادفی توسط کامپیوتر انتخاب خواهد شد
[ترجمه گوگل]ورود برنده به صورت تصادفی از طریق رایانه انتخاب می شود
19. The police had to make a forcible entry into the house where the thief was hiding.
[ترجمه ترگمان]پلیس مجبور بود به زور وارد خانه شود که دزد قایم شده بود
[ترجمه گوگل]پلیس مجبور شد مجبور به ورود به خانه شود که دزد مخفی شده بود
20. How did the thieves gain entry into the building?
[ترجمه ترگمان]دزدها چطور وارد ساختمون شدن؟
[ترجمه گوگل]چگونه دزدان وارد ساختمان شدند؟
21. The main entry also cross-refers you to the appendix on page 25
[ترجمه ترگمان]ورودی اصلی نیز به ضمیمه شماره ۲۵ اشاره دارد
[ترجمه گوگل]ورودی اصلی نیز متقابل شما را به ضمیمه در صفحه 25 اشاره می کند
22. The army made a triumphant entry into the enemy's capital.
[ترجمه ترگمان]ارتش ورود پیروزمندانه به پایتخت دشمن را آغاز کرد
[ترجمه گوگل]ارتش یک ورود پیروزی به پایتخت دشمن وارد کرد