1. beam in one's own eye
خاشاک در چشم،ندیدن عیوب خود و ذکر عیوب کوچکتر دیگران
2. this beam bears all of the roof's weight
این شاه تیر همه ی وزن طاق را نگه می دارد.
3. tie beam
تیر کش
4. the iron beam projects from the wall
تیرآهن از دیوار بیرون زده است.
5. off the beam
1- گمراه،در جهت خطا،غلط،در اشتباه 2- پیروی نکردن از پیام ها و راهنمایی های رادیویی
6. on the beam
1- عمود بر درازای کشتی 2- پیرو راهنمایی های رادیو و غیره (هواپیما)،در جهت درست 3- (عامیانه) روبراه،درست،خوش کار،موفق،هشیار،زیرک
7. to give a beam a cant
تیر سقف را انحنا دادن
8. the floodlight cast a beam of light at the clouds
نورافکن ستونی از نور را بر ابرها افکند.
9. The rabbit stopped, mesmerized by the beam of the car's headlights.
[ترجمه ترگمان]خرگوش متوقف شد و مسحور چراغ های جلوی اتومبیل شد
[ترجمه گوگل]خرگوش متوقف شد، توسط پرتو چراغهای خودرو مشغول به کار شد
10. The radar beam can track a number of targets almost simultaneously.
[ترجمه ترگمان]تیر رادار می تواند تعدادی از اهداف را تقریبا به طور همزمان ردیابی کند
[ترجمه گوگل]پرتو رادار می تواند تعدادی از اهداف تقریبا همزمان را دنبال کند
11. Our guesses were way off beam.
[ترجمه ترگمان]حدس و حدس ما از بین رفته بود
[ترجمه گوگل]حدس های ما راه دور پرتو بود
12. Your calculation is way off beam.
[ترجمه ترگمان]محاسبه شما از بین رفته
[ترجمه گوگل]محاسبه شما از راه دور است
13. The wooden beam is reinforced with a metal plate.
[ترجمه ترگمان]این تیر چوبی با یک صفحه فلزی تقویت می شود
[ترجمه گوگل]پرتو چوبی با یک صفحه فلزی تقویت شده است
14. He was suddenly caught in the full beam of a searchlight.
[ترجمه ترگمان]ناگهان نور خیره کننده ای در نور خورشید درخشید
[ترجمه گوگل]او به طور ناگهانی در پرتوی پرتوی پرتابل گرفتار شد
15. The torch sends out a powerful beam of light.
[ترجمه ترگمان]مشعل پرتوی قوی از نور می فرستد
[ترجمه گوگل]مشعل یک پرتو قدرتمند نور را می فرستد
16. The radio station agreed to beam the president's speech to the whole country.
[ترجمه ترگمان]ایستگاه رادیویی موافقت کرد که سخنرانی رئیس جمهور را به کل کشور ارسال کند
[ترجمه گوگل]ایستگاه رادیویی موافقت کرد که سخنرانی رییس جمهور را در سراسر کشور پخش کند
17. That low beam is a menace! I keep hitting my head on it.
[ترجمه ترگمان]! اون اشعه پایین یه تهدیده به سرم ضربه می زنم
[ترجمه گوگل]این پرتو کم خطر است! من روی سرم ضربه زدم
18. I could see the beam of his flashlight waving around in the dark.
[ترجمه ترگمان]می توانستم نور چراغ قوه را ببینم که در تاریکی تکان می خورد
[ترجمه گوگل]من می توانم پرتو چراغ قوه خود را که در تاریکی تاریک است ببندم