کلمه جو
صفحه اصلی

perforator


معنی : سوراخ کن
معانی دیگر : سورا  کن

انگلیسی به فارسی

سوراخ‌کن، آژه


پرفوراتور، سوراخ کن


انگلیسی به انگلیسی

• hole-puncher, piercer, puncturer

دیکشنری تخصصی

[سینما] (دستگاه ) سوراخ کن
[ریاضیات] سوراخکن، منگنه، منگنه زن، دستگاه منگنه
[معدن] پرفراتور (چالزنی)

مترادف و متضاد

سوراخ کن (اسم)
borer, awl, perforator, brooch, pecker

جملات نمونه

1. Perforator flap was the new and reliable technique forreconstructionof tissue defect and may be one of the primary choices in the future.
[ترجمه ترگمان]دریچه نای، تکنیک جدید و قابل اطمینان برای نقص بافت است و ممکن است یکی از گزینه های اولیه در آینده باشد
[ترجمه گوگل]فلاپ Perforator روش جدید و قابل اعتماد برای اصلاح ساختار نقص بافت بوده و ممکن است یکی از گزینه های اولیه در آینده باشد

2. Septocutaneous perforator:In 4 saphena arteria flaps and 6 internal low leg flaps, the colour signals of the axial artery were founded through the intermuscular septum.
[ترجمه ترگمان]Septocutaneous perforator: در شکل ۴ saphena arteria و ۶ ساق پای پایین، سیگنال های رنگی سرخرگ محوری از طریق دیواره intermuscular ایجاد شد
[ترجمه گوگل]سوراخ دهی Septocutaneous در 4 شکاف آرپیجی ساپناها و 6 ناحیه کمر پایه داخلی، سیگنال های رنگی شریان محوری از طریق سپتوم بین مهره ای ایجاد شده است

3. It provides performance advantages over the conventional perforator with the same diameter and similar charges, its penetration depth is increased by 7% and entrance hole volume by 10%.
[ترجمه ترگمان]این روش مزایای عملکردی بالای the متعارف با قطر مشابه و هزینه های مشابه را فراهم می کند، عمق نفوذ آن ۷ % و حجم حفره را تا ۱۰ % افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]این مزیت های عملکردی را نسبت به پرفورمان معمولی با قطر مشابه و هزینه های مشابه فراهم می کند، عمق نفوذ آن 7٪ و حجم سوراخ ورود 10٪ افزایش می یابد

4. PERFORATOR : Fourth stage of operation in the cage department. Simultaneously cuts out all pockets required in blank, maintaining proper top dimensions.
[ترجمه ترگمان]PERFORATOR: مرحله چهارم عملیات در بخش قفس همزمان تمام جیب های مورد نیاز به صورت خالی را کاهش دهید و ابعاد بالای مناسب را حفظ کنید
[ترجمه گوگل]PERFORATOR مرحله چهارم عملیات در بخش قفس به طور همزمان همه جیب های مورد نیاز خالی را حذف می کند و ابعاد مناسب آن را حفظ می کند

5. The destruction mode for the ogival nose perforator is a stabbing one, while that for the flat nose perforator is a plugging one.
[ترجمه ترگمان]حالت تخریب برای بینی ogival بینی stabbing است، در حالی که برای اتصال بینی مسطح یک اتصال به هم وصل است
[ترجمه گوگل]حالت تخریب برای پره اکریلیک گره زدن بینی یکی است، در حالی که برای سوراخ بینی بینی صاف یک پلاگین است

6. Introduced are a simulating device of fracture perforators and a dynamic pressure testing method. Some simulation body composed of combined perforator units can be tested in the simulation device.
[ترجمه ترگمان]Introduced یک وسیله شبیه سازی perforators شکستگی و یک روش تست فشار دینامیک هستند برخی از بدنه شبیه سازی متشکل از واحدهای ترکیبی ترکیبی می تواند در دستگاه شبیه سازی مورد آزمایش قرار گیرد
[ترجمه گوگل]معرفی شده یک دستگاه شبیه سازی شبیه سازها و یک روش تست فشار دینامیکی است برخی از بدن شبیه سازی شده از واحدهای ترکیبی پرفوراتور می تواند در دستگاه شبیه سازی آزمایش شود

7. Objective To explore the characteristic of latissimus dorsi perforator based flap in adults and children.
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی ویژگی of دورسی بر حسب تصادف در بزرگسالان و کودکان
[ترجمه گوگل]هدف: برای کشف ویژگی های فلپ لایتسیموس دوری پرفورتر در بزرگسالان و کودکان

8. As in perforator finger refers to perforator punch; as in carrier bar, refers to the jaws that pick up, carry, and release cages in next operation.
[ترجمه ترگمان]همانطور که در انگشت perforator اشاره دارد به سنبه perforator اشاره دارد؛ مانند بار حامل، به the اشاره دارد که در عملیات بعدی قفس، حمل و رها می کنند
[ترجمه گوگل]همانطور که در انگشت اشاره می شود به پانچ punchator؛ همانطور که در نوار حامل است، اشاره به فک هایی است که قفسه ها را در عملیات بعدی برداشت، حمل و آزاد می کنند

9. The blasting cap for body-free perforator is a perforating and relieringdevice in the oil and gas wells.
[ترجمه ترگمان]کلاهک انفجاری برای perforator آزاد، a و relieringdevice در چاه های نفت و گاز است
[ترجمه گوگل]کلاهک انفجاری برای سوراخ دار بدون بدن یک دستگاه سوراخ کننده و قابل انعطاف در چاه های نفت و گاز است

10. Perforator: Key board which produces prunched paper tape.
[ترجمه ترگمان]Perforator: تخته کلیدی که نوار کاغذی prunched را تولید می کند
[ترجمه گوگل]صفحه کلید پرفوراتور که نوار کاغذی خالی می کند

11. Various types of composite perforator have their respective effects on formation because they produce different pressure parameters in wellbore.
[ترجمه ترگمان]انواع مختلفی از perforator مرکب، اثرات مربوطه خود را بر شکل گیری دارند زیرا پارامترهای فشار متفاوتی را در چاه تولید می کنند
[ترجمه گوگل]انواع مختلف سوراخ کامپوزیت اثرات متفاوتی در تشکیل آنها دارند زیرا پارامترهای مختلف فشار در چاه را تولید می کنند

12. Objective To study the influence of the pedicle perforator flaps in hemodynamics.
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه تاثیر of perforator در hemodynamics
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه تأثیر فلاپ ها در فتوسنتزهای پاره پاره در همودینامیک

13. Objective To introduce the new progress of perforator flaps as an new reconstruction technique.
[ترجمه ترگمان]هدف معرفی پیشرفت جدید of به عنوان تکنیک بازسازی جدید
[ترجمه گوگل]هدف: معرفی پیشرفت های جدید فلپ ها به عنوان تکنیک بازسازی جدید

14. Several cases about perforator designs are given to show the applications of the numerical simulation technology .
[ترجمه ترگمان]چندین مورد در مورد طرح های perforator برای نشان دادن کاربردهای تکنولوژی شبیه سازی عددی ارایه شده است
[ترجمه گوگل]چندین مورد در مورد طرح های پرفوراتور برای نشان دادن برنامه های کاربردی تکنولوژی شبیه سازی عددی ارائه شده است

پیشنهاد کاربران

perforator ( عمومی )
واژه مصوب: آژه
تعریف: دستگاهی برای آژدار کردن کاغذ یا محصولات کاغذی


کلمات دیگر: