1. a quart measure
پیمانه ی یک کوارتی
2. two pints make a quart
دو پاینت برابر است با یک کوارت
3. A quart is so called because it is a quarter of a gallon.
[ترجمه ترگمان]یک لیتر هم به این علت است که یک چهارم گالن است
[ترجمه گوگل]یک کوارت به این دلیل است که یک چهارم گالن است
4. Pick up a quart of milk or a loaf of bread.
[ترجمه ترگمان]یک لیتر شیر یا یک قرص نان بردارید
[ترجمه گوگل]یک قوطی شیر یا نوشیدنی را انتخاب کنید
5. There is a quart of milk left in the pail.
[ترجمه ترگمان]یک لیتر شیر در سطل هست
[ترجمه گوگل]یک شیر شکر موجود در انبار وجود دارد
6. There are two pints in a quart and four quarts in a gallon.
[ترجمه ترگمان]دو پیمانه در یک گالن و چهار لیتری وجود دارد
[ترجمه گوگل]دو پنت در یک کوارت و چهار کوارت در گالن وجود دارد
7. It will hold another quart.
[ترجمه ترگمان]من یک لیتر دیگر را نگه می دارم
[ترجمه گوگل]این یک کوارت دیگر را نگه می دارد
8. Pour into 1 quart casserole dish, top with cheese and bake for 25 to 30 minutes or until brown and bubbly.
[ترجمه ترگمان]یک ظرف سوپ خوری، بالای پنیر و یا برای ۲۵ تا ۳۰ دقیقه یا تا زمانی که قهوه ای و حبابی شود، بریزید
[ترجمه گوگل]به ظرف 1 قوطی نیشکر پور کنید، با پنیر بالا بخورید و 25 تا 30 دقیقه آن را بپاشید یا تا زمانی که قهوه ای و شکوفا باشید
9. But then, everyone in Savannah seems a quart low on the Valvoline, if you know what I mean.
[ترجمه ترگمان]اما در این صورت همه در ساوانا، اگر منظور من را فهمیده باشید، همه در ساوانا یک کم پایین تر به نظر می رسند
[ترجمه گوگل]اما پس از آن، هر کس در ساوانا یک مقدار کمی در Valvoline به نظر می رسد، اگر شما می دانید منظور من چیست
10. Then with a quart of whisky in a brown paper bag they drove carefully down the track to Coventry's houseboat.
[ترجمه ترگمان]بعد با یک بطر ویسکی در کیف قهوه ای کاغذی که با احتیاط از جاده خانه کاونتری رد شده بودند گذشتند
[ترجمه گوگل]سپس با یک سکه از ویسکی در یک کیسه قهوه ای کاغذی، آنها را با دقت در مسیر قایقرانی Coventry سوار کردند
11. He drank a quart of milk.
[ترجمه ترگمان]یک لیتر شیر نوشید
[ترجمه گوگل]او یک قوطی شیر داشت
12. Writing a history of the world in a single volume is like putting a quart into a pint pot.
[ترجمه ترگمان]نوشتن تاریخ جهان در یک کتاب، مانند قرار دادن یک quart در یک ظرف آبجو است
[ترجمه گوگل]نوشتن یک سابقه جهان در یک جلد یکنواخت، مانند قرار دادن یک کوارت به یک گلدان پینت است
13. It was practically empty except for two middle-aged men in khaki pants and cotton shirts lounging over a quart of beer.
[ترجمه ترگمان]به غیر از دو مرد میان سال که شلوار خاکی رنگ پوشیده بودند و پیراهن نخی روی یک لیتر آبجو لم داده بودند، خالی بود
[ترجمه گوگل]عملا خالی بود مگر اینکه دو مرد میانسال در شلوارهای خاکی و پیراهن های پنبه ای که بیش از یک کیلوگرم آبجو خالی می کردند
14. For most gardeners, a garden is like a pint pot - you can not get a quart into it.
[ترجمه ترگمان]برای most باغبانی، یک باغ شبیه یک کوزه آبجو است شما نمی توانید یک نفر را در آن جمع کنید
[ترجمه گوگل]برای اکثر باغبانها، یک باغ مانند یک گلدان پینت است - شما نمیتوانید به آن پنبه بدهید
15. Wash the inside walls of the refrigerator with a solution of 2 tablespoons baking soda to 1 quart water.
[ترجمه ترگمان]دیواره ای داخل یخچال را با محلولی از ۲ قاشق سوپ خوری جوش شیرین تا ۱ لیتر آب بشویید
[ترجمه گوگل]دیواره های داخلی یخچال را با یک راه حل از 2 قاشق غذاخوری نوشابه گازدار به 1 قوطی آب بشویید