1. his nonconformity to the traditions of his society cost him dearly
ناهمرنگی او با سنت های جامعه برایش گران تمام شد.
2. Lovelock'sprincipled nonconformity can be traced to his childhood.
[ترجمه ترگمان]Lovelock sprincipled nonconformity میتونه به childhood منتقل بشه
[ترجمه گوگل]ناسازگاری Lovelock's Principled می تواند به دوران کودکی خود رسیده باشد
3. Her clothes were an immediate signal of her nonconformity.
[ترجمه سید مترجم] لباس هایش حکایت آنی از ناهمگونی اش داشت
[ترجمه ترگمان]لباس هایش حاکی از nonconformity her بود
[ترجمه گوگل]لباس او سیگنال فوری ناسازگاری او بود
4. Victorian Nonconformity was altogether different in tone and scale from the Old Dissent of 1660-1760.
[ترجمه ترگمان]سبک معماری دوره ویکتوریا به طور کلی با لحن و مقیاس از مخالفت کهنه ۱۶۶۰ - ۱۷۶۰ متفاوت بود
[ترجمه گوگل]عدم انطباق ویکتوریا در لحن و مقیاس از سالهای اولیه 1660 تا 1660 کاملا متفاوت بود
5. Correction: action to eliminate a detected nonconformity.
[ترجمه ترگمان]تصحیح: اقدام برای حذف a ردیابی شده
[ترجمه گوگل]اصلاح: اقدام برای از بین بردن عدم انطباق تشخیص
6. Collectivist cultures (typically East Asian) conform more because nonconformity is more strongly associated with deviance .
[ترجمه ترگمان]کشت های خالص (معمولا آسیای شرقی)بیشتر با این دلیل موافق هستند که nonconformity به شدت با انحراف مرتبط است
[ترجمه گوگل]فرهنگ های کالک گرایی (به طور معمول شرق آسیا) بیشتر مطابقت دارد، زیرا عدم انطباق به شدت با انحراف ارتباط دارد
7. His nonconformity was a headache for the management.
[ترجمه ترگمان]nonconformity برای مدیریت دردسر داشت
[ترجمه گوگل]عدم انطباق او سردرد برای مدیریت بود
8. Analysis the nonconformity from customer side or production feedback if the root cause is material quality.
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل the از طرف مشتری یا بازخورد تولید در صورتی که علت ریشه ای کیفیت مواد باشد
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل عدم انطباق از طرف مشتری و بازخورد تولید اگر علت ریشه کیفیت مواد است
9. Rework and repair for the nonconformity product after robot welding.
[ترجمه ترگمان]تعمیر و تعمیر برای محصول nonconformity بعد از جوشکاری ربات
[ترجمه گوگل]دوباره کار و تعمیر برای محصول عدم انطباق پس از جوش ربات
10. Thellos procedure for ensure nonconformity material handling well, reduce unnecessary waste, economize cost.
[ترجمه ترگمان]روش Thellos برای تضمین عملکرد مناسب مواد nonconformity، کاهش ضایعات غیر ضروری، صرفه جویی در هزینه ها را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]روش Thellos برای اطمینان از عدم اطمینان مواد به خوبی حمل، کاهش ضایعات غیر ضروری، صرفه جویی در هزینه
11. On the dimensions of nonconformity and suspiciousness, common school students' aggressiveness level was significantly higher than that of key school students'.
[ترجمه ترگمان]در ابعاد of و suspiciousness، سطح پرخاشگری دانش آموزان مدارس معمولی بالاتر از سطح دانش آموزان کلیدی مدرسه بود
[ترجمه گوگل]براساس ابعاد ناسازگاری و مشکوک، سطح پرخاشگری دانش آموزان مدارس عمومی به طور قابل توجهی بالاتر از دانش آموزان مدارس کلیدی بود
12. Nonconformity and customer complaint handling and track for improvement actions.
[ترجمه ترگمان]nonconformity و رسیدگی به شکایات مشتریان و پی گیری اقدامات بهبود
[ترجمه گوگل]عدم انطباق و رسیدگی به شکایت مشتری و پیگیری اقدامات بهبود
13. Feed back nonconformity found in incoming inspection to leader and relative department for solution.
[ترجمه ترگمان]Feed دوباره در بازرسی وارد شده به سمت معاونت و دپارتمان نسبی برای راه حل یافت می شوند
[ترجمه گوگل]عدم انطباق برگشتی در بازرسی های ورودی به رهبر و بخش نسبی برای راه حل یافت