کلمه جو
صفحه اصلی

kibble


ستل، دلو

انگلیسی به فارسی

ستل،دلو


کیبل


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: kibbles, kibbling, kibbled
• : تعریف: to grind or crush into coarse pieces.
اسم ( noun )
• : تعریف: baked grain mixtures or the like that have been kibbled, esp. dog food.

• grind coarsely, crumble into small pieces
coarsely ground meal which is made into pellets and used as pet food; iron bucket used for carrying refuse to the surface (mining)

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] خرد کردن، محفظه بزرگ، محکم، آهنی و تخم مرغی شکل که برای حمل کانه و سنگ در چاههای اولیه به کار می رود .
[معدن] دلو چاه (ترابری)

جملات نمونه

1. The kibble was rounded to assist this rolling action.
[ترجمه ترگمان]The دور و برش بودند تا این حرکت چرخشی را انجام دهند
[ترجمه گوگل]کیبلت برای کمک به این اقدام نورد گرد شده بود

2. I ended up in Kibble List D. I just abused the teachers.
[ترجمه ترگمان]من در لیست Kibble D به پایان رسیدم من فقط از معلم ها استفاده کردم
[ترجمه گوگل]من در لیست کیبل به پایان رسیدم من فقط معلمان را مورد آزار قرار دادم

3. In such conditions fragments shed from the kibble presented an obvious danger.
[ترجمه ترگمان]در چنین شرایطی، قطعات پراکنده از the خطر آشکاری را ارایه دادند
[ترجمه گوگل]در چنین شرایطی، قطعاتی که از کیبل ریخته شده، یک خطر واضح را نشان دادند

4. So I called it Kibble. Kibble. com.
[ترجمه ترگمان] واسه همین بهش زنگ زدم Kibble کام لا
[ترجمه گوگل]بنابراین من آن را Kibble نامگذاری کردم کیبل کام

5. Above, Rrespect follows a trail of kibble into a darkened box as part of a test of puppy courage and perseverance.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، Rrespect به دنبال رد پاها در یک جعبه سیاه به عنوان بخشی از آزمون شجاعت و پشت کار سگ ها است
[ترجمه گوگل]در بالا، Rrespect یک دنباله کیببل را در یک جعبه تاریک به عنوان بخشی از تست شجاعت و استقامت توله سگ دنبال می کند

6. They will do anything for a kibble, bark at strangers and chew a piece of plastic (toy) for hours.
[ترجمه ترگمان]آن ها هر کاری برای a انجام می دهند، به غریبه ها پارس می کنند و یک تکه پلاستیک (اسباب بازی)برای ساعت ها گاز می گیرند
[ترجمه گوگل]آنها هر چیزی را برای یک کیبلت، پوست در غریبه ها و یک قطعه پلاستیکی (اسباب بازی) برای ساعتها میخورند

7. Dude, what were they feeding you, kibble?
[ترجمه ترگمان]رفیق، اونا بهت چی غذا دادن؟
[ترجمه گوگل]شخص، چه چیزی شما را تغذیه می کنند، کیبلت؟

8. Praise him and give him a piece of kibble from the bowl on the table.
[ترجمه ترگمان]خدا را شکر و تکه ای گوشت از کاسه روی میز به او بدهید
[ترجمه گوگل]او را ستایش کنید و از کاسه روی میز جدا کنید

9. Little water would have been met with and what was encountered was brought up in the kibble.
[ترجمه ترگمان]آب کوچک با آن روبرو می شد و چیزی که با آن مواجه می شد در the به وجود آمد
[ترجمه گوگل]آب کمیاب با آن مواجه شد و آنچه در مواجهه با آن قرار داشت، در کببل ظاهر شد

10. I could just rub your nose in it, but it'd be such a waste. By the way, cut down on the Kibble.
[ترجمه ترگمان]من فقط می تونم بینی تو رو بمالم، اما این خیلی وقت تلف می شه به هر حال، on رو قطع کن
[ترجمه گوگل]من فقط می توانم بینی خود را در آن بمالم، اما این چنین زباله ای خواهد بود به هر حال، Kibble را قطع کنید

11. Ellis advised the committee to stick to their guns, arguing that it is undeniable that Guralnik, Hagen and Kibble were the last to publish.
[ترجمه ترگمان]الیس به کمیته توصیه کرد که به سلاح های خود وفادار بماند، با این استدلال که شکی نیست که Guralnik، هاگن و Kibble آخرین نفر بودند که انتشار دادند
[ترجمه گوگل]الیس به کمیته توصیه کرد که به اسلحه های خود بپیوندد، و این استدلال می کند که گورالنیک، هاگن و کیبل آخرین بار منتشر شده اند

12. However, my korean release is a bit loose in the feet and on the hip kibble.
[ترجمه ترگمان]با این حال، آزاد شدن کره ای من کمی در پاها و روی باسن است
[ترجمه گوگل]با این حال، انتشار کره من کمی در پاها و بر روی کراوات لگن افتاده است

13. The biggest difference in care overseas vs the US, which has an impact on their health, is the natural raw diet vs kibble, and the exposure to natural lighting vs constant indoor lighting.
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین تفاوت در مراقبت از خارج از کشور در مقابل آمریکا، که بر سلامت آن ها تاثیر دارد، رژیم غذایی خام طبیعی در برابر kibble، و قرار گرفتن در معرض نور طبیعی در برابر نورپردازی داخلی ثابت است
[ترجمه گوگل]بزرگترین تفاوت در مراقبت در خارج از کشور نسبت به ایالات متحده، که بر سلامت آنها تأثیر می گذارد، رژیم غذایی خام طبیعی در مقابل کیبلت و قرار گرفتن در معرض نور طبیعی در برابر روشنایی در محیط داخلی است

14. The new Internet doesn't just know you're a dog; it knows your breed and wants to sell you a bowl of premium kibble.
[ترجمه ترگمان]اینترنت جدید فقط خبر ندارد که شما یک سگ هستید؛ نژاد شما را می شناسد و می خواهد یک کاسه از kibble را به شما بفروشد
[ترجمه گوگل]اینترنت جدید فقط نمی داند شما یک سگ هستید این نژاد شما را می داند و می خواهد شما را به یک کاسه ای از کبد حق بیمه بفروشد

پیشنهاد کاربران

به معنی غذای سگ و گربه به شکل دانه های بیسکوییتی نیز هست.

به معنی غذای حیوانات که به شکل کنسانتره یا بیسکوئیت هست

غذای سگ و گربه

خرد کردن


کلمات دیگر: