1. abnormal development
رشد ناهنجار
2. economic development
پیشرفت اقتصادی
3. industrial development
پیشرفت صنعتی
4. intellectual development
پرورش عقل
5. the development of the english drama
سیر تحول نمایش پردازی در انگلستان
6. sluggish economic development
پیشرفت اقتصادی آهسته
7. chart the development (or progress) of something
پیشرفت چیزی را نشان دادن یا طرح ریزی کردن یا روی نمودار نگاره کردن
8. a child's cognitive development
رشد شناختی کودک
9. she pioneered the development of this vaccine
او در ایجاد این واکسن پیشگام بود.
10. government interference obstructed the development of trade
دخالت دولت مانع توسعه ی امور بازرگانی می شد.
11. measures intended to facilitate economic development
اقداماتی که برای تسهیل پیشرفت اقتصادی صورت گرفته است
12. the different phases of children's development
دوره های گوناگون رشد کودکان
13. they were pioneers in the development of radar
آنان در ایجاد رادار پیشتاز بودند.
14. sound planning is crucial to economic development
برنامه ریزی معقول برای پیشرفت اقتصادی اهمیت حیاتی دارد.
15. too many strikes have arrested their economic development
اعتصابات زیاد پیشرفت اقتصادی آنان را متوقف کرده است.
16. the country entered a new phase of economic development
کشور وارد مرحله ی جدیدی از ترقی اقتصادی شد.
17. malnutrition is one of the major factors in the development of diseases
بدخوراکی (سو تغذیه) یکی از سازه های عمده ی پیدایش بیماری ها است.
18. the saga of those who dedicated their lives to the development of sciences
حماسه ی آنان که جان خود را فدای پیشرفت علوم کردند
19. A vast tract of land is ready for development.
[ترجمه ترگمان]یک قطعه زمین وسیع برای توسعه آماده است
[ترجمه گوگل]یک بخش وسیع زمین برای توسعه آماده است
20. Road development in the area has been severely affected by the conservation programmes of the council.
[ترجمه ترگمان]توسعه جاده در این منطقه به شدت تحت تاثیر برنامه های حفاظتی این شورا قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]توسعه های جاده ای در منطقه به شدت تحت تاثیر برنامه های حفاظت از شورا قرار گرفته است
21. The tribe's development was more primitive than that of their neighbours.
[ترجمه ترگمان]توسعه این قبیله از همسایگان آن ها primitive بود
[ترجمه گوگل]توسعه قبیله ابتدایی تر از همسایگان خود بود
22. The spokeswoman said that Nimby attitudes were delaying development of the site.
[ترجمه ترگمان]سخنگوی زن گفت که نگرش های Nimby توسعه این سایت را به تاخیر انداخته است
[ترجمه گوگل]سخنگوی وزارت امور خارجه گفت که نگرش نیمیبی به تأخیر افتادن توسعه سایت است
23. The two universities are to cooperate in the development of a new industrial process.
[ترجمه ترگمان]دو دانشگاه در توسعه یک فرآیند جدید صنعتی هم کاری می کنند
[ترجمه گوگل]دو دانشگاه باید در توسعه یک فرآیند صنعتی جدید همکاری کنند
24. Between the eighth week of development and birth a human embryo is called a foetus.
[ترجمه ترگمان]بین هشت هفته توسعه و تولد جنین انسان جنین نام دارد
[ترجمه گوگل]بین هفته هشتم رشد و تولد جنین انسان جنین نامیده می شود
25. That sale precludes further development on this site.
[ترجمه ترگمان]این فروش مانع توسعه بیشتر این سایت می شود
[ترجمه گوگل]این فروش مانع گسترش بیشتر این سایت می شود
26. We welcome this development very much.
[ترجمه صبا] ما از این پیشرفت خیلی خوشحالیم
[ترجمه 🔱❤ali❤🔱] ما از این پیشرفت خیلی استقبال می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما از این توسعه بسیار استقبال می کنیم
[ترجمه گوگل]ما از این پیشرفت خیلی خوش آمدید
27. The development of this industry will take several years.
[ترجمه ترگمان]توسعه این صنعت چند سال طول خواهد کشید
[ترجمه گوگل]توسعه این صنعت چندین سال طول خواهد کشید