معنی : بزرگ کردن، تقلا کردن، کشیدن، باد کردن، جابجا کردن، بلند کردن
معانی دیگر : (با زحمت) بلند کردن، بالا بردن، بلند کردن و پرتاب کردن، (آه) کشیدن، سینه ی خود را بالا یا جلو آوردن، بااشکال حرف زدن، (کشتیرانی) با طناب یا سیم بلند کردن یا کشیدن، چرخاندن، قلمبه شدن، درقلیدن، به طور آهنگین بالا و پایین رفتن، برآمدن و فرو رفتن، قی کردن، اق زدن، (کشتی) حرکت کردن، سر رسیدن، (زمین شناسی) جابجا کردن (لایه ی زمین)، جا بجایی، خیزانش، خیزاندن، دست و پا زدن، به سختی نفس کشیدن، هن هن کردن، نفس نفس زدن، عمل بلند کردن (با زور)