جوش گری
welding
جوش گری
انگلیسی به فارسی
جوشکاری، جوش دادن، جوشکاری کردن، پیوستن
انگلیسی به انگلیسی
• something welded; act of uniting pieces of metal through heat
دیکشنری تخصصی
[عمران و معماری] جوشکاری
[برق و الکترونیک] جوشکاری فرایند به هم متصل کردن دو فلز با اعمال حرارت ،فشار یا هر دو . - جوشکاری
[مهندسی گاز] جوشکاری
[صنعت] جوشکاری
[پلیمر] جوش دادن، جوشکاری
[برق و الکترونیک] جوشکاری فرایند به هم متصل کردن دو فلز با اعمال حرارت ،فشار یا هر دو . - جوشکاری
[مهندسی گاز] جوشکاری
[صنعت] جوشکاری
[پلیمر] جوش دادن، جوشکاری
جملات نمونه
1. All the welding had been done from inside the car.
[ترجمه ترگمان]تمام جوشکاری از داخل ماشین انجام شد
[ترجمه گوگل]تمام جوشکاری از داخل ماشین انجام شده است
[ترجمه گوگل]تمام جوشکاری از داخل ماشین انجام شده است
2. The welding is so smooth that you can hardly see where the sections of pipe are joined together.
[ترجمه ترگمان]جوشکاری آنقدر صاف است که به سختی می توانید ببینید که بخش های لوله به هم متصل شده اند
[ترجمه گوگل]جوش بسیار صاف است، به طوری که شما به سختی می توانید ببینید که قسمت های لوله با یکدیگر متحد شده اند
[ترجمه گوگل]جوش بسیار صاف است، به طوری که شما به سختی می توانید ببینید که قسمت های لوله با یکدیگر متحد شده اند
3. In 19 it was rebuilt as a welding car to carry equipment for track welding at night.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹ به عنوان یک خودروی جوشکاری به منظور حمل تجهیزات برای جوشکاری در شب بازسازی شد
[ترجمه گوگل]در 19 سالگی به عنوان یک ماشین جوشکاری برای انتقال تجهیزات برای جوشکاری جوش در شب بازسازی شد
[ترجمه گوگل]در 19 سالگی به عنوان یک ماشین جوشکاری برای انتقال تجهیزات برای جوشکاری جوش در شب بازسازی شد
4. Mill blaze: A welding torch yesterday started a fire at a North Yorkshire corn mill.
[ترجمه ترگمان]شعله میل: یک مشعل جوشکاری دیروز یک آتش سوزی را در کارخانه تولید کننده ذرت در شمال غربی آغاز کرد
[ترجمه گوگل]میلز شکسته یک مشعل جوشکاری روز گذشته در یکی از کارخانجات ذرت North Yorkshire آتش گرفت
[ترجمه گوگل]میلز شکسته یک مشعل جوشکاری روز گذشته در یکی از کارخانجات ذرت North Yorkshire آتش گرفت
5. The oil spread to the plaintiff's wharf where welding was taking place.
[ترجمه ترگمان]نفت به اسکله شاکی که جوشکاری در آنجا صورت می گرفت پخش شد
[ترجمه گوگل]نفت به اسکله شکایت کننده جوشکاری گسترش یافت
[ترجمه گوگل]نفت به اسکله شکایت کننده جوشکاری گسترش یافت
6. Phase one is now complete with steel frame welding being carried out at the new site.
[ترجمه ترگمان]فاز اول با جوشکاری قاب فولادی در محل جدید تکمیل می شود
[ترجمه گوگل]اکنون مرحله اول با جوشکاری فولادی در سایت جدید انجام می شود
[ترجمه گوگل]اکنون مرحله اول با جوشکاری فولادی در سایت جدید انجام می شود
7. Naturally, the tricky business of welding the Germanies together could still bring nasty surprises.
[ترجمه ترگمان]طبیعتا، کار سخت جوشکاری با هم می تواند باعث ایجاد شگفتی زننده شود
[ترجمه گوگل]به طور طبیعی، کسب و کار پیچیده از جوشکاری آلمانی ها هم می تواند هنوز هم شگفتی های تند و زننده را فراهم کند
[ترجمه گوگل]به طور طبیعی، کسب و کار پیچیده از جوشکاری آلمانی ها هم می تواند هنوز هم شگفتی های تند و زننده را فراهم کند
8. Typical end-uses include fire screens and welding blankets in potentially hazardous environments such as oil platforms, shipyards and the steel industry.
[ترجمه ترگمان]کاربردهای نهایی معمولا شامل صفحات آتش و پتوهای تخت در محیط های بالقوه خطرناک مانند سکوهای نفتی، کشتی سازی و صنایع فولاد است
[ترجمه گوگل]استفاده های معمول از جمله شامل نمایشگرهای آتش و پتوهای جوشکاری در محیط های بالقوه خطرناک مانند سیستم عامل های نفتی، کارخانه های کشتیرانی و صنعت فولاد است
[ترجمه گوگل]استفاده های معمول از جمله شامل نمایشگرهای آتش و پتوهای جوشکاری در محیط های بالقوه خطرناک مانند سیستم عامل های نفتی، کارخانه های کشتیرانی و صنعت فولاد است
9. Laps are thermally fused using specially developed welding machinery and all installations are carried out by trained technicians.
[ترجمه ترگمان]laps با استفاده از ماشین آلات جوشکاری توسعه یافته به طور حرارتی ترکیب می شوند و تمام تاسیسات توسط متخصصان آموزش دیده حمل می شوند
[ترجمه گوگل]کودکان با استفاده از ماشین آلات مخصوص جوشکاری توسعه یافته با گرما ساز می شوند و تمام تاسیسات توسط تکنسین های آموزش دیده انجام می شود
[ترجمه گوگل]کودکان با استفاده از ماشین آلات مخصوص جوشکاری توسعه یافته با گرما ساز می شوند و تمام تاسیسات توسط تکنسین های آموزش دیده انجام می شود
10. Continuous welding of marine - type aluminium alloy is faster and cheaper than riveting.
[ترجمه ترگمان]جوشکاری پیوسته آلیاژ آلومینیوم نوع marine سریع تر و ارزان تر از آن است
[ترجمه گوگل]جوشکاری پیوسته از آلیاژ آلومینیومی دریایی سریع تر و ارزان تر از پرچینی است
[ترجمه گوگل]جوشکاری پیوسته از آلیاژ آلومینیومی دریایی سریع تر و ارزان تر از پرچینی است
11. A typical case was that of an arc welding operation.
[ترجمه ترگمان]یک مورد معمولی مربوط به یک عملیات جوشکاری قوس است
[ترجمه گوگل]یک مورد معمول این بود که یک کار جوش قوسی بود
[ترجمه گوگل]یک مورد معمول این بود که یک کار جوش قوسی بود
12. Mr Chilchutt started by welding a different nose on to his Studebaker before squeezing a 400 horse-power Chevrolet V8 under the bonnet.
[ترجمه ترگمان]آقای Chilchutt با جوش دادن یک بینی مختلف به سمت Studebaker پیش از فشردن یک شورلت مدل ۴۰۰ برقی که زیر کلاه قرار داشت، شروع به کار کرد
[ترجمه گوگل]آقای Chilchutt شروع به جوش بینی متفاوت به Studebaker خود را قبل از فشار دادن 400 قدرت اسب قدرت شورولت V8 تحت شعاع
[ترجمه گوگل]آقای Chilchutt شروع به جوش بینی متفاوت به Studebaker خود را قبل از فشار دادن 400 قدرت اسب قدرت شورولت V8 تحت شعاع
13. He then carried it back to the welding shop toilet, where it would spend the night.
[ترجمه ترگمان]سپس آن را به دستشویی فروشی برد، جایی که شب را در آنجا سپری می کرد
[ترجمه گوگل]سپس او را به توالت جوشکاری بازگرداند و شب را صرف آن کرد
[ترجمه گوگل]سپس او را به توالت جوشکاری بازگرداند و شب را صرف آن کرد
14. Ways and methods of optimizing resistance spot welding parameters are given.
[ترجمه ترگمان]روش های و روش های بهینه سازی پارامترهای جوشکاری نقطه ای مقاومتی ارائه شده است
[ترجمه گوگل]روش ها و روش های بهینه سازی پارامترهای جوش نقطه ای مقاومت داده می شود
[ترجمه گوگل]روش ها و روش های بهینه سازی پارامترهای جوش نقطه ای مقاومت داده می شود
پیشنهاد کاربران
جوشکاری
کلمات دیگر: