کلمه جو
صفحه اصلی

seismic


معنی : متزلزل، وابسته به زمین لرزه
معانی دیگر : زلزله ای، لرزه ای، بومهنی، مرتعش

انگلیسی به فارسی

وابسته به زمین لرزه، مرتعش، متزلزل


لرزه ای، وابسته به زمین لرزه، متزلزل


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: seismically (adv.)
• : تعریف: of, concerning, or resulting from an earthquake.

- Seismic shocks rocked the entire area.
[ترجمه ترگمان] شوک های زمین لرزه کل منطقه را لرزاند
[ترجمه گوگل] شوک لرزه ای کل منطقه را لرزاند

• pertaining to an earthquake, pertaining to a movement or vibration of the earth's crust; caused by an earthquake
seismic events happen as part of an earthquake, or as the result of an earthquake; a technical term.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] زلزله خیزی
[مهندسی گاز] زلزله ای، لرزه ای

مترادف و متضاد

متزلزل (صفت)
unstable, ramshackle, insecure, instable, wavery, shaky, precarious, shaking, palsied, trembling, seismic, tottery

وابسته به زمین لرزه (صفت)
seismic

جملات نمونه

1. The fishermen said the company's seismic survey was frightening away fish.
[ترجمه ترگمان]ماهیگیران اظهار داشتند که بررسی لرزه نگاری شرکت، ماهی را به وحشت انداخته است
[ترجمه گوگل]ماهیگیران گفتند که بررسی لرزه ای این شرکت ماهی ها را ترسانده است

2. Earthquakes produce two types of seismic waves.
[ترجمه ترگمان]زمین لرزه ها به صورت دو نوع امواج لرزه ای ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]زمین لرزه ها دو نوع امواج لرزه ای تولید می کنند

3. The scientists positioned the seismic activity as being along the San Andreas fault.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان فعالیت ارتعاشی را در کنار گسل سان آندریاس قرار دادند
[ترجمه گوگل]دانشمندان به این نتیجه رسیدند که فعالیت لرزه ای در طول گسل سان آندریاس وجود دارد

4. I have never seen such a seismic shift in public opinion in such a short period of time.
[ترجمه ترگمان]من هرگز چنین تغییری در افکار عمومی در چنین مدت کوتاهی ندیده بودم
[ترجمه گوگل]من چنین چنین تغییر لرزه ای را در افکار عمومی در چنین مدت کوتاهی دیده ام

5. Both buildings need seismic upgrading and renovation.
[ترجمه ترگمان]هر دو ساختمان به ارتقا و بازسازی زمین لرزه نیاز دارند
[ترجمه گوگل]هر دو ساختمان نیاز به ارتقاء و نوسازی لرزه ای دارند

6. In seismic stations throughout the world, modern digital seismometers took their place.
[ترجمه ترگمان]در ایستگاه های لرزه ای سراسر جهان، seismometers دیجیتال امروزی جایگاه خود را به دست گرفتند
[ترجمه گوگل]در ایستگاه های لرزه ای در سراسر جهان، سنسورهای مدرن دیجیتال جای خود را گرفتند

7. Compared to the slick colored maps of seismic tomography, these cartoons seem like country cousins.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با نقشه های رنگی لیز شده از پرتونگاری لرزه ای، این کارتون ها مثل عموزاده country هستند
[ترجمه گوگل]در مقایسه با نقشه های رنگی لمسی توموگرافی لرزه ای، این کارتون ها مانند عموزاده های کشور هستند

8. In fact, they are similar to the seismic waves from any other earthquake anywhere in the world.
[ترجمه ترگمان]در واقع، آن ها شبیه امواج لرزه ای هر زمین لرزه دیگری در هر نقطه در جهان هستند
[ترجمه گوگل]در حقیقت، آنها مشابه امواج لرزه ای از هر زلزله دیگری در هر نقطه از جهان هستند

9. After 123 a of quiescence, noticeable seismic activity began on 20 March, 1980.
[ترجمه ترگمان]پس از ۱۲۳ واحد سکون، فعالیت لرزه ای قابل توجه در ۲۰ مارس ۱۹۸۰ آغاز شد
[ترجمه گوگل]بعد از 123 سالگی، فعالیت لرزه ای قابل توجه در 20 مارس 1980 شروع شد

10. Far from being randomly distributed, nearly all seismic activity is concentrated in relatively narrow zones.
[ترجمه ترگمان]دور از توزیع تصادفی توزیع تقریبا تمام فعالیت های لرزه ای در مناطق نسبتا باریک متمرکز شده است
[ترجمه گوگل]تقریبا به طور تصادفی توزیع شده، تقریبا تمام فعالیت های لرزه ای در مناطق نسبتا باریک متمرکز شده است

11. In seismic tomography, as the technique was called, researchers focused on the travel times of waves.
[ترجمه ترگمان]در پرتونگاری لرزه ای به عنوان تکنیک، محققان بر زمان های حرکت امواج متمرکز شدند
[ترجمه گوگل]در توموگرافی لرزه ای، به عنوان تکنیک نامیده شد، محققان بر روی زمان سفر امواج تمرکز کردند

12. The great dislocation and uprooting that this seismic shift entails have had at least two results.
[ترجمه ترگمان]آوارگی عظیم و ریشه کن کردن این که این تغییر seismic مستلزم حداقل دو نتیجه است
[ترجمه گوگل]جابجایی بزرگ و ریشه کن شدن این تغییر لرزه ای حداقل دو نتیجه داشته است

13. The seismic jolt to Los Angeles home values appears to have finally settled down, way down.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که ضربه لرزه ای به ارزش های خانگی لس آنجلس در نهایت به پایین کشیده شده است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که لرزه ای به ارزش های خانه لس آنجلس در نهایت حل و فصل می شود، راه پایین

14. Although listening devices and seismic instruments were put in place, efforts to pinpoint the source of the noise were unsuccessful.
[ترجمه ترگمان]با اینکه دستگاه های گوش کردن و ابزار ارتعاشی در محل قرار داده شدند، اما تلاش برای اشاره به منبع نویز ناموفق بود
[ترجمه گوگل]اگر چه دستگاه های گوش دادن و دستگاه های لرزه ای ساخته شده بودند، تلاش برای مشخص کردن منبع سر و صدا ناموفق بود

15. They were disappointed to find that the seismic snapshots were too blurry to support those kinds of mental leaps.
[ترجمه ترگمان]آن ها ناامید شدند تا متوجه شوند که تصاویر لرزه ای، برای پشتیبانی از آن نوع جهش ذهنی، بسیار تار بودند
[ترجمه گوگل]آنها ناامید شدند تا متوجه شوند که عکس های لرزه ای بسیار تاریک بودند تا از این نوع جهش های روانی حمایت کنند

پیشنهاد کاربران

امواج لرزه ای ( زمین لرزه )

زلزله گون ( بسیار بزرگ و جدی )
تکان گر

ارتعاشی

( مجازی ) جنجالی

[مجازا] زیر و رو کننده، بنیان برافکن، بنیان برانداز

بنیان فکن

موج های لرزه ای

تکان دهنده

seismic ( ژئوفیزیک )
واژه مصوب: زمین لرزه ای
تعریف: مربوط به ارتعاش زمین ناشی از وقوع زمین لرزه


کلمات دیگر: