1. That driver drove the car up the ramp.
[ترجمه ترگمان]راننده اتومبیل را از سراشیبی بالا برد
[ترجمه گوگل]این راننده ماشین را تا رمپ رانندگی کرد
2. The new ramp will facilitate the entry of wheelchairs.
[ترجمه ترگمان]این مسیر جدید ورود ویلچر را تسهیل خواهد کرد
[ترجمه گوگل]رمپ جدید ورود صندلی چرخدار را تسهیل می کند
3. The company announced plans to ramp up production to 10 000 units per month.
[ترجمه ترگمان]این شرکت طرح هایی را برای افزایش تولید تا ۱۰۰۰۰ واحد در ماه اعلام کرد
[ترجمه گوگل]این شرکت اعلام کرد قصد دارد تولید خود را تا 10،000 واحد در هر ماه افزایش دهد
4. I pushed the wheelchair up the ramp and into the supermarket.
[ترجمه ترگمان]من صندلی چرخدار را بالا بردم و به سوپرمارکت نزدیک شدم
[ترجمه گوگل]من صندلی چرخدار را تا رمپ و به سوپرمارکت بردم
5. Lillian was coming down the ramp from the museum.
[ترجمه ترگمان]لیلیان از سراشیبی به پایین می آمد
[ترجمه گوگل]لیلیان از موزه به پایین رفته بود
6. Announcement of the merger is expected to ramp up share prices over the next few days.
[ترجمه ترگمان]اعلام این ادغام انتظار می رود قیمت سهام در چند روز آینده افزایش یابد
[ترجمه گوگل]انتظار می رود اعلام شدن ادغام در چند روز آینده سهم بازار را افزایش دهد
7. Producers can quickly ramp up production.
[ترجمه ترگمان]تولید کنندگان می توانند به سرعت تولید را افزایش دهند
[ترجمه گوگل]تولیدکنندگان به سرعت می توانند تولید را افزایش دهند
8. Take the Lake Drive ramp at Charles Street.
[ترجمه ترگمان]جاده Lake Shore Drive را در خیابان چارلز در نظر بگیرید
[ترجمه گوگل]رانندگی Lake Drive را در خیابان چارلز ببرید
9. To ramp up a share price during a takeover bid is unacceptable.
[ترجمه ترگمان]افزایش قیمت سهام در طول یک مزایده واگذاری غیرقابل قبول است
[ترجمه گوگل]برای افزایش قیمت سهام در طول پیشنهاد خرید غیرقابل قبول است
10. Those planes powered down and off the ramp.
[ترجمه ترگمان]این هواپیماها با سرعت از سطح پایین پایین می رفتند
[ترجمه گوگل]این هواپیما ها را خاموش و خاموش می کند
11. This marble ramp weighs one ton.
[ترجمه ترگمان]این سطح شیب دار مرمری یک تن وزن دارد
[ترجمه گوگل]این رمپ سنگ مرمر وزن یک تن است
12. To stay competitive, they'll have to ramp up product development as well as cutting prices.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای رقابتی ماندن باید توسعه محصول و نیز کاهش قیمت را افزایش دهند
[ترجمه گوگل]برای حفظ رقابت، باید توسعه محصول و همچنین کاهش قیمت را افزایش دهند
13. Anderson is disqualified for not fully crossing the ramp.
[ترجمه ترگمان]اندرسون بخاطر عدم عبور کامل از سرازیری رد صلاحیت شد
[ترجمه گوگل]اندرسون برای اینکه به طور کامل از رمپ عبور نکند، رد می شود
14. Here there is usually a ramp or board up which cyclists may push their bicycle.
[ترجمه ترگمان]در اینجا معمولا یک شیب و یا تخته ای است که دوچرخه سواران ممکن است دوچرخه خود را هل دهند
[ترجمه گوگل]در اینجا معمولا یک رمپ یا هیئت مدیره وجود دارد که دوچرخه سواران ممکن است دوچرخه خود را پرتاب کنند
15. Dozens of black cabs pile down the ramp below Euston.
[ترجمه ترگمان]دو جین تاکسی سیاه از سراشیبی پایین به سوی Euston سرازیر می شوند
[ترجمه گوگل]ده ها تن از کابین های سیاه بارگیری در زیر شیب یوستون