کلمه جو
صفحه اصلی

vane


معنی : پره، بادنما
معانی دیگر : (پروانه ی آسیاب یا بادزن برقی یا ملخ هواپیما و کشتی و غیره) پره، بادفر، (قطب نما و غیره) سمت، نمایه، سوی نما، (موشک یا پرتابه و غیره) باله، بالچه، (مساحی و غیره) چوب تراز، نشانه ی تراز، (پرهای پرندگان) پهنه، بافتگاه، کسی یا چیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد

انگلیسی به فارسی

بادنما، پره، (مجازا) کسی یا چیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد


ورقه، پره، بادنما


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: vaned (adj.)
(1) تعریف: a device mounted so that it rotates freely in the wind, indicating the wind's direction; weather vane.

(2) تعریف: any of a variety of bladelike devices, as on a turbine or windmill, mounted on rotors to use or transmit the energy of wind, rushing water, or the like.
مشابه: sail

(3) تعریف: a planar surface on the outside tail of a rocket, missile, arrow, or the like, that helps to provide directional control and stability in flight.

(4) تعریف: a planar surface with the function of absorbing radiant energy to be stored or transmitted; solar panel; solar vane.

• weather vane; one of a set of blades mounted in a circle that rotates with the movement of the wind or water; guiding fin on a missile; webbed blade on either side of the shaft of a feather
a vane is a flat blade, for example on a propeller, which is part of the mechanism for using the energy of wind or water to drive a machine.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] پره
[مهندسی گاز] پره، پره ای، پروانه
[زمین شناسی] پره، تیغه
[ریاضیات] پره

مترادف و متضاد

پره (اسم)
blade, wing, septum, vane, paddle, fimbria

بادنما (اسم)
vane

جملات نمونه

1. A weather - vane surmounts the spire / The spire is surmounted by a weather - vane.
[ترجمه ترگمان]یک بادنما روی مناره بر پا شده و مناره یک بادنما روی آن قرار دارد
[ترجمه گوگل]یک هواپیما موجب افزایش فشار هوا می شود

2. The windmill's sails are wooden vanes whose angle can be adjusted from inside the mill.
[ترجمه ترگمان]کشتی های آسیاب بادی vanes چوبی هستند که زاویه آن را می توان از داخل کارگاه تنظیم کرد
[ترجمه گوگل]بادبان های بادکنک، فنج های چوبی هستند که زاویه آن می تواند از داخل آسیاب تنظیم شود

3. Vanes pirouetted in the wind.
[ترجمه ترگمان]vanes pirouetted در باد
[ترجمه گوگل]لکه های برفی در باد

4. In kent, many vanes were completed with the Kentish horse motif and hunting scenes were popular.
[ترجمه ترگمان]در kent، تعداد زیادی از پره ها با موتیف اسب کنت و صحنه های شکار به پایان رسیدند
[ترجمه گوگل]در کنت، بسیاری از لانه ها با موتیف اسب وحشی Kentish تکمیل شده و صحنه های شکار محبوب بودند

5. Wind felt on face; leaves rustle; ordinary vane moved by wind.
[ترجمه ترگمان]باد با وزش باد موافق می وزید و خش خش برگ ها را با وزش باد تکان می داد
[ترجمه گوگل]باد احساس بر روی صورت؛ برگ خشمی است؛ بادبان عادی با باد حرکت می کند

6. The turbocharger is water cooled and its vanes are small to keep inertia down.
[ترجمه ترگمان]The سرد شده و پره های آن کوچک هستند تا اینرسی را پایین نگه دارند
[ترجمه گوگل]توربوشارژر دارای آب خنک است و چشمه های آن برای جلوگیری از نفوذ کم است

7. The accumulator vanes within the hood energize the conductors and insulators of the capacitor to power this incandescent discharge.
[ترجمه ترگمان]با تجمع با بار استاتیک تجمع یافته در کاپوت، رساناهای و مقره های الکتریکی خازن را انرژی می دهد تا این تخلیه رشته ای را به قدرت برساند
[ترجمه گوگل]انبساط انبساط در داخل هود، هادی ها و مقره های خازن را برای تأمین این تخلیه لعابدار انرژی می دهند

8. The strange, fixed weather vane that stands in the lee of the vicarage at Rennes-le-Chateau.
[ترجمه ترگمان]آلت عجیب و ثابتی که در محل اقامت کشیش خانه کشیش در le است
[ترجمه گوگل]این عجیب و غریب است که هواپیما از هواپیما است که در خیابان فرمانروایان در رن ل لاته قرار دارد

9. Harriet Vane returns to her college for the occasion and finds herself in a maelstrom of obscene graffiti and poison pen letters.
[ترجمه ترگمان]هریت اسمیت برای این موقعیت به کالج او برمی گردد و خودش را در توفانی از نوشته ها و حروف سمی پیدا می کند
[ترجمه گوگل]هریت وین به این مناسبت به کالج خود می آید و خود را در یک سرزمین گرافیتی ناخوشایند و قلم سم قرار می دهد

10. The stator's inner suface of vane pump is very complicated.
[ترجمه ترگمان]پمپ داخلی استاتور استاتور بسیار پیچیده است
[ترجمه گوگل]سوپاپ داخلی پیستون پیستون استاتور بسیار پیچیده است

11. Based on the test methods for measuring vane pump performance parameters, a corresponding program executable on PC-1500 pocket computer is developed in this paper.
[ترجمه ترگمان]براساس روش های تست برای اندازه گیری پارامترهای عملکرد پمپ vane، یک برنامه متناظر که روی کامپیوتر جیبی PC - ۱۵۰۰ قابل اجرا است در این مقاله توسعه داده می شود
[ترجمه گوگل]بر اساس روش های آزمون برای اندازه گیری پارامترهای عملکرد پمپ های پره، یک برنامه مربوط به برنامه بر روی کامپیوتر جیبی PC-1500 در این مقاله طراحی شده است

12. The relative error of the vane interference was less than 2 %, which meets actual requirements.
[ترجمه ترگمان]خطای نسبی تداخل تیغه کم تر از ۲ % بود که الزامات واقعی را برآورده می کند
[ترجمه گوگل]خطای نسبی تداخل لبه ها کمتر از 2٪ بود که با نیازهای واقعی مطابقت دارد

13. The structure and working principle of the moving vane type airflowing sensor used on the electronic-controlled fuel injection system are introduced.
[ترجمه ترگمان]ساختار و اصل کار of در حال حرکت از نوع airflowing که در سیستم تزریق سوخت کنترل شده الکترونیک استفاده می شود، معرفی می شوند
[ترجمه گوگل]ساختار و اصل کار سنسور حرکت هواپیما که در سیستم تزریق سوخت الکترونیکی کنترل می شود معرفی می شود

14. The wind [ vane ] has veered round to the east.
[ترجمه ترگمان]مسیر باد به سمت شرق تغییر کرده است
[ترجمه گوگل]باد (باد) به دور خورشید چرخیده است

15. A new kind of axially movable vane turbocharger was presented, and its structure was investigated.
[ترجمه ترگمان]نوع جدیدی از پره های توربین متحرک مورد بررسی قرار گرفت و ساختار آن مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]نوع جدیدی از توربوشارژر توربین محوری متحرک ارائه شد و ساختار آن مورد بررسی قرار گرفت

the vanes of a turbine

پره‌های توربین


the vanes of a windmill

پره‌های آسیاب بادی


پیشنهاد کاربران

پره - پروانه آبی یا بادی

vane ( ورزش )
واژه مصوب: پرّه 3
تعریف: پر طبیعی یا پلاستیکی که در انتهای تیر و روی سوفار نصب می شود تا مانع از انحراف تیر در مسیر شود


کلمات دیگر: