1. an oily application for dry skin
کرم چرب برای پوست خشک
2. an oily substance
ماده ی روغن گونه
3. the oily muck on the floor of my garage
ماده ی روغنی و کثیف روی کف گاراژ من
4. don't rub your oily hands on the wall!
دستان چرب خود را به دیوار نمال !
5. her skin is oily
پوست او چرب است.
6. after a while, sweet oily food palled him
پس از مدتی خوراک های چرب و شیرین او را زده کرد.
7. food that is too oily disgusts one easily
غذای خیلی چرب آدم را زود زده می کند.
8. this soup is too oily
این سوپ خیلی چرب است.
9. don't touch the walls with your oily fingers!
با انگشتان روغنی به دیوارها دست نزن !
10. I don't like oily shop assistants.
[ترجمه ترگمان]من دستیار oily رو دوست ندارم
[ترجمه گوگل]من دوستداران فروشگاه های نفتی را دوست ندارم
11. There's a lot of evidence that oily fish, as distinct from fatty meat, has a beneficial effect.
[ترجمه ترگمان]شواهد بسیاری وجود دارد که ماهی چرب، به عنوان متمایز از گوشت چرب، تاثیر مفیدی دارد
[ترجمه گوگل]شواهد زیادی وجود دارد که ماهی های چرب مانند گوشت چرب دارای اثر مثبت هستند
12. As with all oily hair treatments, shampoo needs to be applied first.
[ترجمه ترگمان]در مورد تمام روش های روغن چرب، شامپو باید ابتدا اعمال شود
[ترجمه گوگل]همانطور که با تمام درمان های موی مو، شامپو باید ابتدا استفاده شود
13. He had rather oily hands.
[ترجمه ترگمان]دست هایش نسبتا چرب بود
[ترجمه گوگل]او دستهای روغنی داشت
14. He wiped his hands on an oily rag.
[ترجمه ترگمان]دست هایش را با پارچه روغنی پاک کرد
[ترجمه گوگل]او دست خود را بر روی یک روکش چرب گذاشت
15. Butter, margarine, and oily fish are all good sources of vitamin D.
[ترجمه ترگمان]کره، مارگارین و ماهی چرب، همه منابع خوبی از ویتامین D هستند
[ترجمه گوگل]کره، مارگارین و ماهی های روغنی، منابع خوبی از ویتامین D هستند
16. When she was younger, she had very oily skin.
[ترجمه ترگمان]وقتی کوچک تر بود پوست very داشت
[ترجمه گوگل]وقتی او جوان بود، پوست بسیار چرب داشت
17. The dog's luxurious golden coat was thick and oily to the touch.
[ترجمه ترگمان]کت طلایی مجلل آن سگ بزرگ و چرب بود
[ترجمه گوگل]کت طلایی لوکس سگ ضخیم و چرب به لمس بود