معنی : چشمه، شبکه، بافته، سوراخ تور پشه بند، سوراخ، گیر انداختن، بدام انداختن، شبکه ساختن، تور ساختن، درهم گیرافتادن، تور مانند یا مشبک کردن
معانی دیگر : (هر یک از سوراخ های توریا سرند و غیره) سوراخ، روزن، روزنچه، (جمع) نخ یا سیم و غیره (که با آن سرند و توری و غیره می سازند)، تور، توری، سرند، غربال، الک، دام، مخمصه، گرفتاری، درهم گیر افتادن (دوچرخ دندانه دار)، (مکانیک) دنده گرفتن، در دنده افتادن (دوچرخ و غیره)، گیرافتادن، به تله انداختن یا افتادن، در مخمصه افتادن یا انداختن، درهم قفل شدن، با هم جور شدن، جفت شدن یا کردن، تلفیق کردن یا شدن، پارچه ی تور مانند، جوراب بسیار نازک زنانه، هر چیزی که از حلقه های درهم بافته ی فلزی ساخته شده باشد، n :سورا تور پشه بند، vt : بدام انداختن، جور شدن، درهم گیرافتادن مثل دنده های ماشین