کلمه جو
صفحه اصلی

utilize


معنی : بکار زدن، بکار گرفتن، بهرهبرداری کردن، استفاده کردن از، مورد استفاده قرار دادن، بمصرف رساندن
معانی دیگر : به کار زدن، به کاربردن، به کارگرفتن

انگلیسی به فارسی

بکار گرفتن، بهره برداری کردن


استفاده کردن از، مورد استفاده قرار دادن، بمصرفرساندن، بکار زدن


استفاده کنید، بکار گرفتن، مورد استفاده قرار دادن، استفاده کردن از، بهرهبرداری کردن، بمصرف رساندن، بکار زدن


انگلیسی به انگلیسی

• put to practical use; take advantage of (also utilise)
if you utilize something, you use it; a formal word.

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: utilizes, utilizing, utilized
مشتقات: utilizable (adj.), utilization (n.), utilizer (n.)
• : تعریف: to put to a particular use; use.
مترادف: apply, employ, use
مشابه: avail oneself of, bestow, bring into play, capitalize on, exercise, exploit, occupy, practice, take advantage of

- The poet utilizes metaphor to make the images in the poem more vivid.
[ترجمه Mono] شاعر از استعاره برای ساختن تصویر واضح تری از شعر ، بهره برده.
[ترجمه ترگمان] شاعر از استعاره استفاده می کند تا تصاویر را واضح تر کند
[ترجمه گوگل] شاعر با استفاده از استعاره برای ایجاد تصاویر در شعر زنده تر است
- His mother wishes he would utilize his brain in connection with his school work rather than video games.
[ترجمه ترگمان] مادرش آرزو می کند که او به جای بازی های ویدیویی از مغز خود در ارتباط با کار مدرسه استفاده کند
[ترجمه گوگل] مادرش آرزو می کند که او در ارتباط با کار مدرسه خود به جای بازی های ویدئویی از مغز خود استفاده کند

دیکشنری تخصصی

[مهندسی گاز] مورداستفاده قراردادن، بمصرف رساندن
[ریاضیات] به کارگرفتن، بهره برداری کردن، مورد استفاده قرار دادن، به کار بردن، استفاده کردن

مترادف و متضاد

make use of


بکار زدن (فعل)
apply, utilize

بکار گرفتن (فعل)
employ, utilize

بهره برداری کردن (فعل)
operate, utilize

استفاده کردن از (فعل)
utilize, put upon

مورد استفاده قرار دادن (فعل)
utilize

بمصرف رساندن (فعل)
utilize

Synonyms: advance, apply, appropriate, avail oneself of, bestow, employ, exercise, exploit, forward, further, handle, have recourse to, profit by, promote, put to use, resort to, take advantage of, turn to account, use


جملات نمونه

1. No one seems willing to utilize this vacant house.
به نظر نمی رسد هیچ کس بخواهد از این خانه ی خالی استفاده کند

2. The gardener was eager to utilize different flowers and blend them in order to beautify the borders.
باغبان مشتاق بود تا از همه گل ها استفاده کند و آن ها را جهت زیبا سازی مرزها با هم ترکیب کند

3. Does your mother utilize leftovers in her cooking?
آیا مادرت در غذا پختن از ته مانده ها استفاده می کند؟

4. we must try to fully utilize the talents of each student
بایدبکوشیم تا استعدادهای هر دانش آموز را کاملا به کار بگیریم

5. The cook will utilize the leftover ham bone to make soup.
[ترجمه ترگمان]آشپز از باقیمانده استخوان ران برای درست کردن سوپ استفاده خواهد کرد
[ترجمه گوگل]آشپز با استفاده از استخوان ژله باقی مانده برای ساخت سوپ

6. The home team tried to utilize their numerical advantage .
[ترجمه ترگمان]تیم خانگی سعی کرد از مزیت عددی خود استفاده کند
[ترجمه گوگل]تیم خانگی تلاش کرد تا از مزیت عددی آنها بهره ببرد

7. Sound engineers utilize a range of techniques to enhance the quality of the recordings.
[ترجمه ترگمان]مهندسین صدا از تکنیک های مختلفی برای افزایش کیفیت ضبط استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]مهندسان صدا از طیف وسیعی از تکنیک ها برای بهبود کیفیت ضبط استفاده می کنند

8. We must consider how best to utilize what resources we have.
[ترجمه رها] ما باید از بهترین منبع استفاده کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید در نظر بگیریم که چگونه از منابعی که داریم استفاده کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید بهترین منابع را در اختیار داشته باشیم

9. The Romans were the first to utilize concrete as a building material.
[ترجمه ترگمان]رومیان اولین کسانی بودند که از بتن به عنوان مصالح ساختمانی استفاده کردند
[ترجمه گوگل]رومی ها اولین کسانی بودند که بتن را بعنوان مصالح ساختمانی استفاده می کردند

10. Vitamin C helps the body utilize the iron present in your body.
[ترجمه ترگمان]ویتامین C به بدن کمک می کند از آهن موجود در بدن خود استفاده کند
[ترجمه گوگل]ویتامین C به بدن کمک می کند از آهن موجود در بدن شما استفاده کند

11. Employers must utilize their workers more effectively if the region is to become an economic success.
[ترجمه ترگمان]اگر قرار باشد منطقه به یک موفقیت اقتصادی تبدیل شود، کارفرمایان باید به طور موثر از کارگران خود استفاده کنند
[ترجمه گوگل]کارفرمایان باید کارکنان خود را به طور موثرتری مورد استفاده قرار دهند اگر این منطقه برای تبدیل شدن به یک موفقیت اقتصادی باشد

12. You may be able to utilize their assistance.
[ترجمه ترگمان]شاید بتوانید از کمک آن ها استفاده کنید
[ترجمه گوگل]شما ممکن است بتوانید از کمک خود استفاده کنید

13. Utilize relevant concepts, alternative theories and perspectives.
[ترجمه ترگمان]مفاهیم مرتبط، تئوری ها و دیدگاه های جایگزین را درک کنید
[ترجمه گوگل]استفاده از مفاهیم مرتبط، نظریه های جایگزین و دیدگاه ها

14. Most reptiles utilize the buffering aquatic environment to lower body heat.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از خزندگان از محیط آبی buffering استفاده می کنند تا گرمای بدن را کاهش دهند
[ترجمه گوگل]بیشتر خزندگان با استفاده از محیط زیست آب بافر برای کاهش حرارت بدن

15. In some languages you may be able to utilize material from grammar books for these lists.
[ترجمه ترگمان]در برخی از زبان ها ممکن است بتوانید از مطالب مربوط به کتاب های دستور زبان برای این لیست ها استفاده کنید
[ترجمه گوگل]در برخی از زبان ها ممکن است بتوانید از مواد گرامر برای این لیست ها استفاده کنید

16. Almost all large modern coal fired boilers utilize pulverized coal because pulverized coal burns approximately like oil or gas.
[ترجمه ترگمان]تقریبا همه کارخانه های بزرگ زغال سنگ سوز به این دلیل که خاکه ذغال سنگ تقریبا مثل نفت یا گاز می سوزد، از آن استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]تقریبا تمام دیگهای بخار زرق و برق بزرگ مدرن از ذغال سنگ پالستیک استفاده می کنند زیرا ذغال سنگ پاشش تقریبا مثل نفت یا گاز می سوزد

17. The first programming to utilize race music was aimed at attracting black listeners to a particular product.
[ترجمه ترگمان]اولین برنامه نویسی برای استفاده از موسیقی نژاد هدف جذب شنوندگان سیاه به یک محصول خاص بود
[ترجمه گوگل]اولین برنامه ریزی برای استفاده از موسیقی مسابقه به هدف جذب شنوندگان سیاه پوست به یک محصول خاص بود

18. Worms commonly utilize network services to propagate to other host systems.
[ترجمه ترگمان]کرم ها عموما از خدمات شبکه برای انتشار به دیگر سیستم های میزبان استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]کرم ها معمولا از خدمات شبکه برای انتشار در سیستم های میزبان دیگر استفاده می کنند

Engineers utilized different techniques.

مهندسان فنون مختلفی را به کار گرفتند.


we must try to fully utilize the talents of each student

باید بکوشیم تا استعدادهای هر دانش‌آموز را کاملاً به‌کار بگیریم


پیشنهاد کاربران

به کار بردن

استفاده کردن

if you are utilize some think it means that you are employ it

if you are utilize some think it means that you are exploitation it

Macke use of


کلمات دیگر: