کلمه جو
صفحه اصلی

cascading

انگلیسی به فارسی

آبشار، بشکل ابشار ریختن


انگلیسی به انگلیسی

• graded; flowing out, pouring out

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] اتصال زنجیره ای ( آبشاری )
[معدن] حرکت غلتشی (خردایش)

جملات نمونه

1. A young moon shining on the cascading waters made them appear to be composed of drifting snow.
[ترجمه ترگمان]ماه جوانی که بر روی آب های جاری می درخشید به نظر می رسید از برف شناور تشکیل شده باشد
[ترجمه گوگل]یک ماه جوان که در آبهای آبشار ظاهر می شود، به نظر می رسد که از برف رو به پایین تشکیل شده است

2. Water was soon cascading down the stairs from the top storey.
[ترجمه ترگمان]خیلی زود آب از طبقه بالا پایین می آمد
[ترجمه گوگل]به زودی آب از طبقه ی بالا به پایین می افتد

3. But beneath the cascading ringlets and whacky fur hats, there was undiluted vintage Gaultier tailoring.
[ترجمه ترگمان]اما در زیر حلقه های زلف و کلاه پوست خز و کلاه های پوستی که در آن نصب شده بودند، نصب شده بود
[ترجمه گوگل]اما در زیر حلقه های آبشار و کلاه های خزدار نازک، خیاطی گولتی نزولی نابود شد

4. Like a row of cascading dominoes, scandal followed scandal.
[ترجمه ترگمان]مثل یک ردیف دومینو، رسوایی به پا شد
[ترجمه گوگل]مانند یک ردیف دومینو آبشار، رسوایی رسوایی را دنبال کرد

5. It was cascading rain and freezing cold.
[ترجمه ترگمان]صدای باران بود و یخ سرد
[ترجمه گوگل]باران آب و هوای سرد و سرد بود

6. The icicles are due to water cascading over the edge of the roof, or over the frozen gutters, and down.
[ترجمه ترگمان]قندیل های یخ به خاطر چکه کردن آب در لبه سقف، یا بر روی لایه های یخ زده، و پایین هستند
[ترجمه گوگل]یخچال ها به دلیل آبشارهای بیش از لبه سقف، یا بیش از نهرهای یخ زده، و پایین است

7. She could see waterfalls cascading down some of the mountain-sides and in the distance a lake.
[ترجمه ترگمان]او می توانست آبشارها را در برخی از کناره های کوه و در فاصله یک دریاچه ببیند
[ترجمه گوگل]او می تواند آبشارها را در برخی از نقاط کوه و در فاصله ای از دریاچه آبشار کند

8. It's not as pretty as water cascading over rocks, but it's less likely to freeze.
[ترجمه ترگمان]این به آن اندازه که آب در صخره ها جاری است، نیست، اما احتمال دارد که یخ زده شود
[ترجمه گوگل]این به اندازه آب آبشارها بیش از سنگها نیست، اما به احتمال زیاد آن را منجمد میکند

9. The letter "C" in the acronym stands for cascading, meaning you can apply styles in one file and import or roll over newer properties in a later file.
[ترجمه ترگمان]کلمه \"C\" در مخفف cascading قرار دارد، به این معنی که شما می توانید از یک فایل در یک فایل استفاده کرده و یا روی ویژگی های جدیدتر در فایل بعدی غلت بزنید
[ترجمه گوگل]نامه 'C' در لغت نامه به معنای آبشار است، به این معنی که شما می توانید سبک ها را در یک فایل اعمال کرده و بر روی خواص جدیدتر در یک فایل بعد وارد یا رول کنید

10. AJAX cascading menu, very easy to use, realize asynchronous submission !
[ترجمه ترگمان]منوی کرکره ای AJAX، بسیار آسان برای استفاده، درک ارسال همزمان!
[ترجمه گوگل]منوی آبشاری AJAX، بسیار آسان برای استفاده، تحویل ناموکس را تحقق بخشید!

11. Thankfully, cascading dialogs have been falling from grace, but examples can still be found.
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه، ممکن است dialogs های متوالی از گریس گرفته شده باشند، اما ممکن است مثال ها هنوز پیدا شوند
[ترجمه گوگل]خوشبختانه، گفتگوهای آبشاری از لطف در حال سقوط است، اما نمونه ها هنوز هم می توانند پیدا شوند

12. Unlike Thomas Wolfe, whose cascading prose I so admired, I knew I could go home again.
[ترجمه ترگمان]بر خلاف توماس و ولف، کسی که اسمش را خیلی تعریف کرده بودم، می دانستم که می توانم دوباره به خانه برگردم
[ترجمه گوگل]بر خلاف توماس ولف، که پروسهای شگفت انگیز آن را تحسین میکرد، می دانستم که دوباره می توانم به خانه برگردم

13. Modification of rinsing techniques by installing cascading or counter - current rinse systems increases the contaminant concentration.
[ترجمه ترگمان]اصلاح تکنیک های شستشو با نصب cascading یا سیستم های آب با آب جاری غلظت آلاینده را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]اصلاح تکنیک های شستشو با نصب سیستم های شستشوی آبشار یا آب مقطر باعث افزایش غلظت آلاینده ها می شود

14. First of all, cascading menus are to be avoided at all costs.
[ترجمه ترگمان]اول از همه، از فهرست های آبشاری باید از هر قیمتی اجتناب شود
[ترجمه گوگل]اول از همه باید منوهای آبشار را در هر هزینه ای اجتناب کنید

15. CSS ( Cascading Style Sheets ) was a new technology of making webpage.
[ترجمه ترگمان]CSS (برگه سبک آبشاری)یک تکنولوژی جدید ساخت صفحه وب بود
[ترجمه گوگل]CSS (Cascading Style Sheets) یک تکنولوژی جدید ساخت صفحه وب بود

پیشنهاد کاربران

زنجیره ای ( آبشاری )

cascading ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: آبشاره‏سازی
تعریف: ترتیب دادن یک سلسله فعالیت های پیوسته در پردازش داده‏ها که در آن انجام هر مرحله وابسته به وقوع مرحلۀ قبل است

پی درپی، دومینویی


کلمات دیگر: