1. temporary employment
استخدام موقت
2. temporary immunity from taxation
معافیت موقت از مالیات
3. temporary stay
اقامت موقت
4. a slight temporary construction
یک ساختمان سست و موقت
5. this bank arranges temporary loans, too
این بانک وام موقت هم فراهم می کند.
6. the medicine provided him temporary release from pain
دارو درد او را موقتا فرو نشاند.
7. in his defense he alleged temporary insanity
در دفاع از خود مدعی شد که دچار جنون موقت شده است.
8. the soldiers rigged up a temporary cabin
سربازان یک آلونک موقتی سرهم بندی کردند.
9. In his defense he alleged temporary insanity.
[ترجمه ترگمان]در دفاع او به جنون موقت گفته بود
[ترجمه گوگل]او در دفاع از او مدعی دیوانگی بود
10. The tablets brought temporary respite from the excruciating pain.
[ترجمه Mahtab] این قرص ها موقتا از درد شدید جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]این قرص ها از درد شدید رنج می برند
[ترجمه گوگل]قرص ها از درد دردناک موقتا موقتا را به عهده گرفتند
11. They opened a shelter to provide temporary housing for the city's homeless.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک پناه گاه برای تامین مسکن موقت برای بی خانمان ها ایجاد کردند
[ترجمه گوگل]آنها یک پناهگاه برای تأمین موقت مسکن برای بی خانمانها را باز کردند
12. They just reached a temporary agreement.
[ترجمه ترگمان]آن ها فقط به یک توافق موقت رسیدند
[ترجمه گوگل]آنها به توافق موقت رسیده اند
13. I'm living with my parents, but it's only temporary.
[ترجمه ترگمان]من با پدر و مادرم زندگی می کنم، اما این موقتی است
[ترجمه گوگل]من با والدینم زندگی می کنم، اما این فقط موقتی است
14. The ceasefire will only provide a temporary solution to the crisis.
[ترجمه ترگمان]آتش بس تنها راه حلی موقت برای این بحران ایجاد خواهد کرد
[ترجمه گوگل]آتش بس تنها یک راه حل موقت برای بحران است
15. Mistake is temporary regret but missing is the forever one.
[ترجمه ترگمان]اشتباه یک اشتباه موقتی است، اما گم شدن برای همیشه یک اشتباه است
[ترجمه گوگل]اشتباه به طور مداوم پوزش می بخشد، اما از دست رفته است برای همیشه
16. Shoppers will get a temporary reprieve from the new sales tax.
[ترجمه ترگمان]خریداران یک مهلت موقتی از مالیات فروش جدید دریافت خواهند کرد
[ترجمه گوگل]خریداران از یک مالیات جدید فروش معاف می شوند
17. Her going on maternity leave will create a temporary vacancy.
[ترجمه ترگمان]رفتن او به مرخصی زایمان، یک جای خالی موقتی را ایجاد خواهد کرد
[ترجمه گوگل]رفتن او به دوران بارداری یک جای موقت ایجاد می کند