کلمه جو
صفحه اصلی

overheat


معنی : بر افروختن، دو اتشه کردن، زیاد گرم کردن
معانی دیگر : بیش از حد گرم کردن، خیلی داغ کردن

انگلیسی به فارسی

زیاد گرم کردن، دو اتشه کردن، برافروختن


گرم شدن، بر افروختن، دو اتشه کردن، زیاد گرم کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: overheats, overheating, overheated
مشتقات: overheated (adj.)
(1) تعریف: to become or cause to become too hot.
متضاد: freeze

(2) تعریف: to become or cause to become unduly excited, angry, or the like.

• heat excessively; become too hot; become overly excited
if a machine overheats or if you overheat it, it becomes hotter than it should, usually because there is a fault in it.
if the economic system in a country is overheating, it grows so rapidly that inflation and interest rates rise very quickly.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] داغ شدن
[مهندسی گاز] زیادگرم کردن، داغ شدن

مترادف و متضاد

بر افروختن (فعل)
fire, glow, kindle, inflame, enflame, overheat, enkindle, ignify, provoke, relume

دو اتشه کردن (فعل)
overheat, superheat

زیاد گرم کردن (فعل)
overheat

جملات نمونه

1. this motor tends to overheat
این موتور زود داغ می شود.

2. Don't overheat the oil when cooking.
[ترجمه ترگمان]روغن را هنگام پخت داغ نکنید
[ترجمه گوگل]هنگام پختن روغن روغن را گرم نکنید

3. The car is liable to overheat on long trips.
[ترجمه ترگمان]این اتومبیل ممکن است در سفره ای طولانی گرم شود
[ترجمه گوگل]ماشین در معرض حملات طولانی است

4. Try not to overheat the sauce.
[ترجمه ترگمان]سعی کنید سس را بیش از حد گرم نکنید
[ترجمه گوگل]سعی نکنید که سس را بیش از حد گرم کنید

5. It isn't healthy to overheat your house.
[ترجمه ترگمان]داغ کردن خانه سالم نیست
[ترجمه گوگل]سالم نیست که خانه شما را بیش از حد گرم کند

6. Why do we pay to overheat pubs and hotels?
[ترجمه ترگمان]چرا ما باید به میخانه ها و هتل ها پرداخت کنیم؟
[ترجمه گوگل]چرا ما برای باران و هتل ها بیش از حد گرم می کنیم؟

7. Test results provoked worries that the reactor could overheat.
[ترجمه ترگمان]نتایج آزمون نگرانی ها را برانگیخت که رآکتور می تواند بیش از حد گرم شود
[ترجمه گوگل]نتایج آزمایش باعث نگرانی شد که رآکتور میتواند بیش از حد گرم شود

8. My car tends to overheat in the summer.
[ترجمه ترگمان]ماشینم بیشتر در تابستان گرم می شود
[ترجمه گوگل]ماشین من تمایل به گرما در تابستان است

9. If computer circuits are allowed to overheat they will misbehave .
[ترجمه ترگمان]اگر به مدارهای کامپیوتری اجازه داده شود که بیش از حد گرم شوند، بدرفتاری خواهند کرد
[ترجمه گوگل]اگر مدارهای کامپیوتر مجاز به گرم شدن باشند، بدبخت خواهند شد

10. Their prime consideration has been not to overheat the economy.
[ترجمه ترگمان]مهم ترین ملاحظه آن ها این است که اقتصاد بیش از حد داغ نشود
[ترجمه گوگل]توجه اول آنها به اقتصاد بیش از حد نبوده است

11. If the fan doesn't work, the engine could overheat.
[ترجمه ترگمان]اگر پنکه کار نکند، موتور می تواند بیش از حد گرم شود
[ترجمه گوگل]اگر فن کار نمی کند، موتور می تواند بیش از حد گرم شود

12. Such dogs, like this Pug, tend to overheat and many have actually suffocated in hot weather.
[ترجمه ترگمان]این سگ ها، مانند این سگ سگم، بیش از حد داغ هستند و بسیاری از آن ها در هوای گرم خفه شده اند
[ترجمه گوگل]چنین سگهایی مثل این مگس تمایل دارند تا بیش از حد گرم شوند و بسیاری از آنها در هوای داغ خفه شده اند

13. Again, it's vital not to overheat the liquid because it will curdle as well as lose its taste.
[ترجمه ترگمان]دوباره، حیاتی است که حرارت را بیش از حد گرم نکنید چون به خوبی سلیقه خود را از دست می دهد
[ترجمه گوگل]مجددا ضروری است که مایع را بیش از حد گرم نکنید زیرا آن را مختل می کند و طعم آن نیز از بین می رود

14. Operator errors allowed the radioactive core to overheat.
[ترجمه ترگمان]خطاهای اپراتورها به هسته رادیو اکتیو اجازه می دهد تا بیش از حد داغ شود
[ترجمه گوگل]خطاهای اپراتور اجازه می دهد که هسته رادیواکتیو بیش از حد گرم شود

پیشنهاد کاربران

گرمازدگی

verb
1 [no obj] :
to become too hot
◀️The car's engine overheated.
2 [ obj] :
to cause ( something ) to become too hot
◀️I overheated the food in the microwave.
◀️Be careful not to overheat the engine.

داغ کردن ( زیادی )
بیش از حد داغ شدن


کلمات دیگر: