کلمه جو
صفحه اصلی

penalty


معنی : تاوان، جریمه، مجازات، کیفر، جزا
معانی دیگر : (حقوق) کیفر، تنبیه، گوشمالی، جبرانی، ترمیمی، وابسته به حقوق و مزایای خارج از مرکز (یا بدی آب و هوا)، کیفری، تنبیهی، جزایی، (ورزش) پنالتی، سزا، عقوبت، کفاره

انگلیسی به فارسی

جزا، کیفر، مجازات، تاوان، جریمه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: penalties
(1) تعریف: a punishment inflicted or incurred for breaking a law or rule or for violating an agreement.
مترادف: forfeit, punishment
مشابه: comeuppance, damages, discipline, fine, mulct, sanction

- The penalty for armed robbery is several years in prison.
[ترجمه ترگمان] مجازات برای سرقت مسلحانه چندین سال زندان است
[ترجمه گوگل] مجازات برای سرقت مسلح چندین سال زندان است
- Detention is the penalty for leaving school grounds without permission.
[ترجمه ترگمان] مجازات برای اخراج از محوطه مدرسه بدون مجوز است
[ترجمه گوگل] بازداشت مجازات برای ترک محل تحصیل در مدرسه بدون اجازه است
- Failure to make the required payments in a timely manner will result in penalties.
[ترجمه ترگمان] عدم پرداخت پول لازم به موقع به موقع منجر به مجازات خواهد شد
[ترجمه گوگل] عدم انجام پرداخت های مورد نیاز به موقع منجر به جریمه خواهد شد

(2) تعریف: something, usu. money, required as a forfeit.
مترادف: damages, fine, forfeiture, reparation
مشابه: assessment, forfeit, mulct, penance, retribution

(3) تعریف: an unpleasant or disagreeable consequence of some action, conduct, or condition.
مترادف: catch, price
متضاد: advantage
مشابه: drawback, flaw, handicap

- Getting sick was her penalty for working herself too hard.
[ترجمه ترگمان] تنبیه او به خاطر کار کردن خیلی سخت بود
[ترجمه گوگل] برای بیمار شدن مجازات او برای کار کردن خود بیش از حد سخت است

(4) تعریف: in sports, a punishment or handicap imposed on a player or team that violates a rule.
مترادف: penalization
مشابه: handicap

- The team received a five-yard penalty on that play.
[ترجمه ترگمان] این تیم در این بازی یک جریمه پنج فوتی به دست آورد
[ترجمه گوگل] این تیم یک پنالتی را در این بازی دریافت کرد

• punishment; fine, punishment in the form of a financial payment
a penalty is a punishment that someone is given for doing something which is against a law or rule.
if you pay the penalty for a wrong action or a bad decision, you suffer the effects of it.
in sports such as football, hockey, and rugby, a penalty is a free kick or hit at goal, which is given to the attacking team if the defending team commit a foul near their own goal.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] جریمه
[فوتبال] پنالتی
[حقوق] مجازات، جریمه، تنبیه
[ریاضیات] جریمه
[معدن] جریمه (اقتصاد معدنی)
[آمار] تاوان

مترادف و متضاد

تاوان (اسم)
indemnity, fine, requital, compensation, reparation, mulct, penalty

جریمه (اسم)
forfeiture, fine, surcharge, mulct, sconce, penalty, forfeit

مجازات (اسم)
retribution, punishment, penalty, reprimand

کیفر (اسم)
retribution, penalty

جزا (اسم)
penalty

punishment


Synonyms: amends, amercement, cost, damages, disadvantage, discipline, dues, fall, fine, forfeit, forfeiture, handicap, mortification, mulct, price, rap, retribution


Antonyms: award, forgiveness, pardon, reward


جملات نمونه

1. penalty charge
جریمه ی دیرکرد

2. penalty line
(فوتبال و غیره) خط پنالتی

3. penalty pay
اضافه حقوق به خاطر بدی آب و هوا

4. penalty area
(فوتبال) محوطه ی هجده قدم

5. penalty clause
(در قراردادها) وجه تخلف،شرط غرامت

6. penalty kick
(فوتبال) ضربه ی پنالتی

7. a penalty for roughing
پنالتی به خاطر (ارتکاب) خشونت

8. the penalty for this crime is a 15-year imprisonment
جزای این جنایت 15 سال زندان است.

9. the death penalty
مجازات اعدام

10. to modify a penalty
در مجازات (یا جریمه) تخفیف قایل شدن

11. liable to the death penalty
مشمول مجازات اعدام

12. murder carries the death penalty
قتل مجازات اعدام دارد.

13. unlawful entry is forbidden under penalty of imprisonment
ورود غیر قانونی مشمول مجازات زندان است.

14. delay in payment of taxes carries a heavy penalty
تاخیر در پرداخت مالیات جریمه ی سنگینی دربر دارد.

15. The state death penalty law was nullified in 197
[ترجمه ترگمان]قانون مجازات اعدام در ۱۹۷ سالگی از بین رفت
[ترجمه گوگل]قانون مجازات اعدام در سال 197 لغو شد

16. Defenders of the death penalty clearly regard it as the ultimate deterrent.
[ترجمه ترگمان]مدافعان حکم اعدام به وضوح آن را بازدارنده اصلی تلقی می کنند
[ترجمه گوگل]مدافعان مجازات اعدام به وضوح آن را بازدارنده نهایی می دانند

17. What is the penalty for dangerous driving?
[ترجمه ترگمان]مجازات برای رانندگی خطرناک چیست؟
[ترجمه گوگل]مجازات رانندگی خطرناک چیست؟

18. Are you for or against the death penalty?
[ترجمه ترگمان]آیا شما در مقابل مجازات اعدام هستید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما برای یا علیه مجازات اعدام هستید؟

19. The extreme penalty of the law in some countries is the death penalty.
[ترجمه ترگمان]مجازات شدید قانون در برخی کشورها مجازات اعدام است
[ترجمه گوگل]مجازات شدید قانون در برخی کشورها مجازات اعدام است

20. The penalty clause specifies that late delivery will be fined.
[ترجمه ترگمان]بند مجازات مشخص می کند که تحویل تاخیر زمانی جریمه خواهد شد
[ترجمه گوگل]بند مجاز مشخص می کند که تحویل دیرین جریمه خواهد شد

21. The prosecutor bayed for a death penalty.
[ترجمه ترگمان]دادستان از مجازات اعدام خودداری کرد
[ترجمه گوگل]دادستان به مجازات اعدام محکوم شده است

22. A penalty in the last minute of the game levelled the score 2
[ترجمه ترگمان]یک پنالتی در دقیقه آخر بازی امتیاز ۲ را بدست آورد
[ترجمه گوگل]مجازات در آخرین لحظه بازی، نمره 2 را به دست آورد

23. Most of us are opposed to the death penalty.
[ترجمه ترگمان]اغلب ما مخالف مجازات اعدام هستیم
[ترجمه گوگل]اکثر ما با مجازات اعدام مخالفیم

The penalty for this crime is a 15-year imprisonment.

جزای این جنایت 15 سال زندان است.


Unlawful entry is forbidden under penalty of imprisonment.

ورود غیرقانونی مشمول مجازات زندان است.


penalty pay

اضافه حقوق به‌خاطر بدی آب و هوا


penalty line

(فوتبال و غیره) خط پنالتی


penalty charge

جریمه‌ی دیرکرد


اصطلاحات

penalty area

(فوتبال) محوطه‌ی هجده قدم


penalty clause

(در قراردادها) وجه تخلف، شرط غرامت


penalty kick

(فوتبال) ضربه‌ی پنالتی


پیشنهاد کاربران

a punishment, or the usual punishment, for doing something that is against a law

تاوان - جریمه - کیفر - جزا.

پنالتی ( فوتبال )

فراوان یا فراوانی

. . . give an idea of the penalty in یعنی تصور نامطلوبی در مورد . . . . دادن
خلاصه penalty معنی نامطلوب و نامساعد و در موقعیت نامساعد قرار دادن ( penalize ) هم می دهد.

مجازات

خانم رقیه
اونی که میگید plenty هست

penalty ( ورزش )
واژه مصوب: جریمه
تعریف: تاوانی که بر بازیکن یا تیم خطاکننده تحمیل می شود و بازیکن یا تیم حریف را در موقعیت کسب امتیاز قرار می دهد|||متـ . پنالتی

به معنی "تبعات" هم هست.


کلمات دیگر: