1. condensation reaction
واکنش تراکمی
2. conversion reaction (or hysteria)
روان رنجوری تبدیلی (واگردی)
3. delayed reaction
واکنش با تاخیر،واکنش درنگیده
4. heterogeneous reaction
واکنش ناهمسان
5. his reaction was spontaneous rather than premeditated
واکنش او خودبه خود بود نه از پیش تعیین شده.
6. lackluster reaction
واکنش عاری از اشتیاق
7. our reaction vis-à-vis terrorism
واکنش ما در برابر تروریسم
8. the reaction between the individual and the society
اثر متقابل فرد و اجتماع
9. the reaction of acid and base
کنایی (فعل و انفعال) اسید و باز
10. the reaction of the police was restrained
واکنش پلیس ملایم بود.
11. what reaction did she show when you proposed to her?
وقتی از او خواستگاری کردی چه واکنشی از خود نشان داد؟
12. a severe reaction
واکنش شدید
13. a strong reaction in stock prices
افزایش شدید قیمت سهام
14. a visceral reaction
واکنش فطری
15. an allergic reaction
واکنش آلرژی (حساسیت)
16. his frigid reaction to our proposal
واکنش بسیار سرد او نسبت به پیشنهاد ما
17. the body's reaction to this drug
واکنش بدن در برابر این دارو
18. the people's reaction to the government's pressure
واکنش مردم نسبت به فشار دولت
19. plus or minus reaction to men with blue eyes
واکنش مثبت یا منفی نسبت به مردان آبی چشم
20. to trigger an atomic reaction
واکنش اتمی را انگیزاندن
21. to set off a chain reaction
واکنش زنجیری ایجاد کردن
22. It's an absolutely instinctive reaction—if a child falls you pick it up.
[ترجمه ترگمان]این یک عکس العمل غریزی است - اگر یک کودک در حال افتادن آن باشد
[ترجمه گوگل]این یک واکنش مطلق غریزی است - اگر یک کودک می افتد شما آن را انتخاب کنید
23. What was Jeff's reaction when you told him about the job?
[ترجمه ترگمان]وقتی که تو در مورد شغل بهش گفتی عکس العمل جف چی بود؟
[ترجمه گوگل]هنگامی که شما به او دربارۀ شغل گفتید، واکنش جف چیست؟
24. This was a predictable reaction, given the bitter hostility between the two countries.
[ترجمه ترگمان]این یک واکنش قابل پیش بینی بود، با توجه به دشمنی تلخ بین دو کشور
[ترجمه گوگل]با توجه به خصومت تلخ بین دو کشور، این یک واکنش قابل پیش بینی بود
25. Gases produced in the reaction pass through this tube and can then be collected.
[ترجمه ترگمان]گازها تولید شده در واکنش از طریق این مجرا عبور می کنند و سپس می توانند جمع آوری شوند
[ترجمه گوگل]گازهای تولید شده در واکنش از طریق این لوله عبور می کنند و سپس می توانند جمع آوری شوند
26. The initial reaction has been excellent.
[ترجمه ترگمان]واکنش اولیه عالی بوده است
[ترجمه گوگل]واکنش اولیه بسیار عالی بوده است
27. The speech got a mixed reaction.
[ترجمه ترگمان]این سخنرانی واکنش متفاوتی به خود گرفت
[ترجمه گوگل]این سخنرانی یک واکنش مخلوط شد
28. The heat causes the reaction to be accelerated.
[ترجمه ترگمان]گرما باعث تسریع واکنش می شود
[ترجمه گوگل]گرما باعث می شود که واکنش سریع تر شود
29. What was his reaction to the news?
[ترجمه ترگمان]عکس العمل او به اخبار چه بود؟
[ترجمه گوگل]واکنش او به اخبار چه بود؟
30. Her impassive face showed no reaction at all.
[ترجمه ترگمان]چهره تاثر ناپذیر او هیچ واکنشی نشان نداد
[ترجمه گوگل]چهره متمایلش هیچ واکنشی نشان نداد