1. the buffoon made everyone laugh
دلقک همه را به خنده آورد.
2. They pictured their manager as a buffoon.
[ترجمه ماری] آنها مدیر خود را به شکل یک دلقک کشیدند
[ترجمه ترگمان]آن ها مدیر خود را دلقکی تلقی می کردند
[ترجمه گوگل]آنها مدیر خود را به عنوان یک فاجعه نشان می دهند
3. Doesn't he get tired of playing the buffoon in class?
[ترجمه ماری] آیا اون از دلقک بازی در کلاس خسته نمیشه?
[ترجمه ترگمان]آیا از بازی کردن مسخره در کلاس خسته نمی شود؟
[ترجمه گوگل]آیا او از بازی بابا در کلاس خسته نمی شود؟
4. To many people he was just a romantic buffoon.
[ترجمه ماری] برای بسیاری از افراد اون فقط یک دلقک عاشق بود
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری از مردم یک دلقک رمانتیک بود
[ترجمه گوگل]برای بسیاری از افراد، او فقط یک روحانی عاشقانه بود
5. More precisely, a buffoon with a wacky idea and too much free time.
[ترجمه ترگمان]به طور دقیق تر، یک دلقک با یک ایده احمقانه و زمان آزاد بسیار آزاد
[ترجمه گوگل]دقیق تر، یک فاحشه با ایده پیچ و خم و زمان آزاد است
6. A buffoon, especially a performing clown.
[ترجمه ترگمان]یه دلقک، مخصوصا یه دلقک
[ترجمه گوگل]بویژه، به ویژه یک دلقک انجام شده
7. My face looks like a buffoon with a smile.
[ترجمه ترگمان]صورت من مثل دلقکی است که لبخند می زند
[ترجمه گوگل]صورتم به نظر می رسد یک لبخند با لبخند
8. That politician acted like a buffoon during that debate.
[ترجمه ترگمان]آن سیاست مدار در طول این مباحثات مانند دلقکی عمل کرد
[ترجمه گوگل]این سیاستمدار در طول این بحث به عنوان یک فاجعه عمل کرد
9. The southest buffoon is still clamouring to depart form China.
[ترجمه ترگمان]دلقکی southest هنوز فریاد می زند که چین را تشکیل دهد
[ترجمه گوگل]جنوب بوقلمون همچنان به چین میرود
10. And when he had said this, the buffoon vanished; Zarathustra, however, went on through the dark streets.
[ترجمه ترگمان]و هنگامی که این سخن را گفت، دلقک ناپدید شد و با این همه از خیابان های تاریک گذشت
[ترجمه گوگل]و هنگامی که او این را گفته بود، فریاد زد؛ Zarathustra، با این حال، از طریق خیابان های تاریک رفت
11. What a bumbling, impotent buffoon!
[ترجمه ترگمان]چه مسخره بازی مسخره ای!
[ترجمه گوگل]چه بمب گذاری شده، بی روح ناتوان!
12. Neill triumphantly flies in the face of a long line of buffoon kings on film.
[ترجمه ترگمان]نیل پیروزمندانه در مواجهه با یک خط بلند از پادشاهان دلقکی بر روی فیلم پرواز می کند
[ترجمه گوگل]نیل با پیروزی در برابر یک خط طولانی از پادشاهان بوفون در فیلم پرواز می کند
13. This man symbolizes everything wrong with Britain - a deeply untalented buffoon a thoroughly sinister interior.
[ترجمه ترگمان]این مرد نماد همه چیز در بریتانیا است - دلقک عمیقا untalented یک فضای داخلی کاملا شوم است
[ترجمه گوگل]این مرد همه چیز را با انگلستان اشتباه می گیرد - بویژه عمیقا بی تفاوتی که کاملا بی رحمانه است
14. The man painted his hair into blue, looking like a buffoon.
[ترجمه ترگمان]مرد موهایش را به رنگ آبی کشید و شبیه دلقکی به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]این مرد موهایش را به رنگ آبی رنگ کرد، به نظر می رسد مثل یک فامور