کلمه جو
صفحه اصلی

ascription


معنی : تصدیق مالکیت، عمل نسبت دادن به چیزی
معانی دیگر : اسناد، وابستگی، نسبت دادن، انتساب، اتصاف

انگلیسی به فارسی

عمل نسبت دادن به چیزی، اتصاف، تصدیق مالکیت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of attributing or assigning.

(2) تعریف: a prayer or text in praise of or attributing glory to a deity.

• attribution, act of ascribing; social status by birth (sociology)

مترادف و متضاد

تصدیق مالکیت (اسم)
ascription

عمل نسبت دادن به چیزی (اسم)
ascription

جملات نمونه

1. Its territory was initially formed by the ascription of five counties from Yunnan and Sichuan provinces.
[ترجمه ترگمان]این سرزمین در ابتدا توسط the پنج شهرستان از استان های Yunnan و سیچوان شکل گرفت
[ترجمه گوگل]قلمرو آن در ابتدا با تقسیم بندی پنج ناحیه از استان های یوننان و سیچوان تشکیل شد

2. By reason of legal tradition, ascription of trust property is reasonablely interpreted under the framework of "double ownership" in common law system.
[ترجمه ترگمان]به دلیل سنت قانونی، ascription مالکیت اعتماد در چارچوب \"مالکیت دوگانه\" در سیستم قانون مشترک تفسیر شده است
[ترجمه گوگل]با توجه به سنت حقوقی، ضمانت اموال اعتباری به وضوح در چارچوب «مالکیت دوگانه» در نظام حقوق مشترک تفسیر شده است

3. The distinction of identity and the ascription of liability is the basis of all legal relationship.
[ترجمه ترگمان]تمایز هویت و the مسئولیت اساس تمام روابط قانونی است
[ترجمه گوگل]تمایز هویت و توصیف مسئولیت، اساس تمام روابط حقوقی است

4. It implies the psychology of ascription and the appraisal manner from the public of their great expectations and cognition to the operation of the governments.
[ترجمه ترگمان]این امر دلالت بر روان شناسی نوع دوستی و رفتار ارزیابی از مردم از انتظارات بزرگ و شناخت آن ها به عمل دولت دارد
[ترجمه گوگل]این به معنای روانشناسی توصیف و ارزیابی از سوی مردم از انتظارات و شناخت های بزرگ آنها به عمل دولت است

5. Conclusion The diagnostic ascription about the sensitive delusion of reference syndrome are distinct and different from schizophrenia and neurosis. It may be a independent disease unit.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری The تشخیصی درباره توهم حساس سندرم مرجع متمایز و متفاوت از شیزوفرنی و روان نژندی است ممکن است یک واحد بیماری مستقل باشد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: تشخیص بیماری در مورد بیماری های حساس سندرم مرجع متفاوت و متفاوت از اسکیزوفرنیا و نوروفیز است ممکن است یک واحد بیماری مستقل باشد

6. A community is a regional society with homogeneity, ascription, self-identity, common ethical values, common beliefs and customs of its population.
[ترجمه ترگمان]جامعه یک جامعه منطقه ای با همگنی، ascription، خود هویت، ارزش های اخلاقی مشترک، اعتقادات مشترک و آداب و رسوم مردم آن است
[ترجمه گوگل]جامعه یک جامعه منطقه ای با همگنی، توصیف، هویت شخصی، ارزش های اخلاقی مشترک، باورهای مشترک و آداب و رسوم جمعیت آن است

7. The ascription of the sovereignty manipulates the different forms of the operation of the state power.
[ترجمه ترگمان]قدرت حاکمیت، اشکال مختلف عملیات قدرت دولت را دستکاری می کند
[ترجمه گوگل]توصیف حاکمیت شکل های مختلف عملیات قدرت دولتی را تغییر می دهد

8. The thesis regards a Modern Chinese grammatical construction "AXA, BXB", in which the "X" is the verbs that show ascription and appraisement .
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه یک ساختار گرامری چینی مدرن با نام \"AXA، BXB\" را در نظر می گیرد که در آن \"X\" افعال هستند که ascription و appraisement را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]در پایان این دیدگاه، ساخت و ساز گرامری مدرن چینی AXA، BXB است، که در آن 'X' فعل هایی است که نشان دهنده عنوان و ارزیابی است

9. For constructing the topological data structures in GIS, authors bring forward a new fast algorithm for distinguishing the ascription of isolated islands and la bel points.
[ترجمه ترگمان]برای ساخت ساختارهای داده ای توپولوژیکی در GIS، نویسندگان یک الگوریتم سریع جدید برای تشخیص the جزایر مجزا و la به ارمغان می آورند
[ترجمه گوگل]برای ساخت ساختار داده های توپولوژیکی در GIS، نویسندگان یک الگوریتم سریع جدید را برای تشخیص تقسیم بندی جزایر جدا و نقاط به دست می آورند

10. For the unexpected that may appear in the community sports, this paper analyzes the ascription of the law responsibility to the accident in sports.
[ترجمه ترگمان]برای غیر منتظره ای که ممکن است در ورزش های جامعه ظاهر شود، این مقاله به بررسی نقش قانون در مورد حادثه در ورزش می پردازد
[ترجمه گوگل]برای غیر منتظره ای که ممکن است در ورزش جامعه به نظر برسد، این مقاله، توصیف مسئولیت قانون را به تصادف در ورزش را تجزیه و تحلیل می کند

11. For collective students, classroom teaching has such functions as distinction and diversity, combination and similarity, and feelings ascription etc.
[ترجمه ترگمان]برای دانش آموزان اشتراکی، تدریس کلاس های درس مانند تمایز و تنوع، ترکیب و شباهت و احساسات و غیره است
[ترجمه گوگل]برای دانش آموزان جمعی، تدریس در کلاس درس از قبیل تمایز و تنوع، ترکیبی و شباهت، و توصیف احساسات و غیره است

12. Right includes the right of state, the right of making claims to definite ideas and private right in terms of its ascription and ways of punishment.
[ترجمه ترگمان]درست شامل حق دولت، حق ایجاد ادعاهایی در مورد عقاید قطعی و حق خصوصی در رابطه با ascription و شیوه های مجازات است
[ترجمه گوگل]حق شامل حق دولت، حق ادعای ایدئولوژی های خاص و حق مالکیت در شرایط ثبت نام و روش های مجازات است

13. Israel and Palestine have not yet been in accord on the problem of Jerusalem's ascription.
[ترجمه ترگمان]اسرائیل و فلسطین هنوز در مورد مساله بیت المقدس به توافق نرسیده اند
[ترجمه گوگل]اسرائیل و فلسطین هنوز در مورد مسئله نشر اورشلیم موافق نیستند

14. Expedience is contrasted to a life of principle, so an ascription of integrity is out of place.
[ترجمه ترگمان]expedience در مقایسه با یک زندگی اصل متفاوت است، بنابراین یکپارچگی و یکپارچگی آن از بین می رود
[ترجمه گوگل]Expedience به یک اصل زندگی متضاد است، بنابراین یکپارچگی از جایگاه خارج است


کلمات دیگر: