کلمه جو
صفحه اصلی

britain


معنی : انگلیس، بریتانیا
معانی دیگر : بریتانیای کبیر (که شامل انگلیس و ایرلند و اسکاتلند و ولز و کورن وال می گردد)

انگلیسی به فارسی

بریتانیا، انگلیس


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the main island of the United Kingdom, located off the northwest coast of France and occupied by England, Scotland, and Wales; Great Britain.

• great britain (island off the coast of france which is occupied by england, scotland and wales)
see united kingdom.

مترادف و متضاد

انگلیس (اسم)
albion, britain

بریتانیا (اسم)
britain

جملات نمونه

1. The Qing government ceded China's Hong Kong to Britain.
[ترجمه زهرا] دولت چنگ هنگ کنگ چین را به انگلیس داد
[ترجمه Charmy] دولت چینگ هنگ کنگ چین را واگذار کرد به بریتانیا
[ترجمه ترگمان]دولت کینگ هنگ کنگ چین را به بریتانیا واگذار کرد
[ترجمه گوگل]دولت چینگ هنگ کنگ چین را به انگلیس تحویل داد

2. It was the year Britain declared war on Germany.
[ترجمه ترگمان]این سال بود که بریتانیا علیه آلمان اعلان جنگ داد
[ترجمه گوگل]این سال بریتانیا جنگ آلمان را اعلام کرد

3. Britain had laws against cruelty to animals but none to protect children.
[ترجمه ترگمان]بریتانیا قوانینی علیه آزار و اذیت حیوانات داشت، اما هیچ یک از آن ها از کودکان محافظت نمی کرد
[ترجمه گوگل]بریتانیا قوانینی در برابر زورگویی به حیوانات داشت، اما هیچ کدام برای محافظت از کودکان

4. Nineteenth-century Britain was a class-conscious society.
[ترجمه ترگمان]قرن نوزدهم بریتانیا یک جامعه آگاه از طبقه بود
[ترجمه گوگل]بریتانیا قرن نوزدهم یک جامعه آگاهانه طبقاتی بود

5. In Britain and the USA in the 1970s, the underground was a powerful subversive force.
[ترجمه ترگمان]در بریتانیا و آمریکا در دهه ۱۹۷۰، زیرزمینی یک نیروی تخریبی قدرتمند بود
[ترجمه گوگل]در دهه 1970 در بریتانیا و ایالات متحده آمریکا، زیرزمینی نیروی ویرانگر قدرتمند بود

6. Britain has not lifted the trophy since it last hosted the event.
[ترجمه ترگمان]بریتانیا از آخرین باری که میزبان این رویداد بوده است، جام را بلند نکرده است
[ترجمه گوگل]انگلیس پس از آنکه میزبان این رویداد بود، جایزه را از دست ندهد

7. You can't equate the education system of Britain to that of Germany.
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید سیستم آموزشی بریتانیا را با آلمان برابر کنید
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید سیستم آموزشی بریتانیا را با آلمان مقایسه کنید

8. When did the Romans invade Britain?
[ترجمه ترگمان]رومی ها در چه زمانی به بریتانیا حمله کردند؟
[ترجمه گوگل]وقتی رومیها به بریتانیا حمله کردند چه اتفاقی افتاد؟

9. Mr Baker will return home via Britain and France.
[ترجمه ترگمان]آقای بیکر از طریق انگلیس و فرانسه به خانه باز خواهد گشت
[ترجمه گوگل]آقای بیکر از انگلیس و فرانسه به خانه بازگشت

10. Nigeria gained independence from Britain in 1960.
[ترجمه ترگمان]نیجریه در سال ۱۹۶۰ از بریتانیا استقلال گرفت
[ترجمه گوگل]نیجریه در سال 1960 استقلال خود را از بریتانیا به دست آورد

11. The most complicated motorway interchange in Britain is known as Spaghetti Junction.
[ترجمه ترگمان]The motorway در بریتانیا به عنوان تقاطع اسپاگتی معروف است
[ترجمه گوگل]پیچیدگی بزرگراه در بریتانیا به عنوان Spaghetti Junction شناخته می شود

12. We've travelled from one end of Britain to the other.
[ترجمه ترگمان]ما از یک طرف بریتانیا به طرف دیگر سفر کردیم
[ترجمه گوگل]ما از یک طرف بریتانیا به سوی دیگر سفر کرده ایم

13. This bird is an unusual winter visitor to Britain.
[ترجمه ترگمان]این پرنده، یک میهمان زمستانی غیرمعمول برای بریتانیا است
[ترجمه گوگل]این پرنده یک مسافر زمستانی غیر معمول به بریتانیا است

14. Caesar's legions marched through France and crossed into Britain.
[ترجمه ترگمان]لژیون های قیصر از فرانسه عبور کردند و به انگلستان آمدند
[ترجمه گوگل]لژیونهای سزار از طریق فرانسه حرکت کردند و به بریتانیا پیوستند


کلمات دیگر: