کلمه جو
صفحه اصلی

gnarled


گره دار و پیچ خورده (مثل تنه ی درخت کهن)، زبر و پینه زده (مثل دستان برخی پیرمردان روستایی)، پیچ دار

انگلیسی به فارسی

گره دار،پیچ دار


gnarled، پیچ دادن، گره دار کردن


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: gnarly (adj.)
(1) تعریف: bent and twisted, as a tree's branches or trunk.
مترادف: crooked, knotted
مشابه: bent, knotty, knurled, twisted

(2) تعریف: roughened, sinewy, or weather-beaten, as from old age or hard manual work.
مترادف: rugged, weather-beaten
مشابه: furrowed, leathery, wrinkled

- the old cowboy's gnarled hands
[ترجمه ترگمان] دست های گره دار و گره دارش،
[ترجمه گوگل] دست چپ گاوچران قدیمی

• covered with knots (about a tree); gnarly, knotty, twisted
if something is gnarled, it is old, rough, and twisted.

مترادف و متضاد

knotted


Synonyms: bent, contorted, crooked, deformed, distorted, gnarly, knurled, leathery, out of shape, rough, rugged, tortured, twisted, weather-beaten, wrinkled


Antonyms: straight, unbent, uncurled, untwisted


جملات نمونه

1. a gnarled old oak tree stood at the entrance
یک درخت بلوط کهن و پر پیچ و گره در جلو مدخل قرار داشت.

2. the rustic old man's gnarled fingers
انگشتان زبر و پینه بسته پیرمرد روستایی

3. the old farmer's hands were gnarled
دستان پیرمرد روستایی زبر و پینه خورده بود.

4. His hands were gnarled with arthritis.
[ترجمه ترگمان]دست هایش از ورم مفاصل گره خورده بود
[ترجمه گوگل]دستانش با آرتریت همراه بود

5. The old man drew a long gnarled finger across his throat.
[ترجمه ترگمان]پیرمرد انگشتی دراز و گره دارش را روی گلویش گذاشت
[ترجمه گوگل]پیرمرد انگشتی طولانی را در طول گلویش کشید

6. The fingers were gnarled, lumpy, with long, curving nails suggestive of animal claws.
[ترجمه ترگمان]انگشتانش کج شده بود، قلنبه قلنبه قلنبه، با ناخن های دراز و خمیده که از پنجه های حیوانی اویزان بود
[ترجمه گوگل]انگشتان دست و پا، یکپارچه، با ناخن های طولانی، منحنی انعکاسی نشان دهنده چرخه حیوانات بود

7. Gnarled old apple trees on one side of them, beech trees, sloping upward, on the other.
[ترجمه ترگمان]درختان سیب را در یک طرف آن ها درخت های راش، که با شیب بالا می رفت، روی هم قرار داشت
[ترجمه گوگل]درختان سیب قدیمی در یک طرف آنها، درختان راش، به سمت پایین، از طرف دیگر

8. And old people, like gnarled old trees, attracted him.
[ترجمه ترگمان]و پیر، مثل درخت های کهن گره دار، او را به سوی خود می کشید
[ترجمه گوگل]و افراد پیر، مانند درختان قدیمی گنار، او را جذب کردند

9. Mrs Taxos mumbled crossly again and opened one gnarled hand on the donkey's back.
[ترجمه ترگمان]خانم Taxos دوباره با عصبانیت زیر لب گفت:
[ترجمه گوگل]خانم تاکوز دوباره به هم میپیوندد و یک دست زرق و برق بر روی پشت خر را باز کرد

10. Growing close to the house was a gnarled locust tree.
[ترجمه ترگمان]به خانه نزدیک شدن درخت locust گره دار بود
[ترجمه گوگل]در حال رشد نزدیک به خانه یک درخت نارنیا درختی بود

11. He'd start with the gnarled old oak tree in the graveyard.
[ترجمه ترگمان]از درخت بلوط کهن در گورستان شروع کرده بود
[ترجمه گوگل]او با درخت بلوط قدیمی گورستان گورستان شروع به کار کرد

12. And the verse is accordingly irregular and gnarled and yet sappy, far more like growing timber than like steel rails.
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، شعر هم نامرتب و کج و معوج و در عین حال sappy، بیشتر شبیه به الوار آهنی است تا نرده های آهنی
[ترجمه گوگل]بنابراین آیه مربوط به نامنظم و نادرست است و با این حال صمیمی است و بیشتر مانند چوبهای در حال رشد مانند ریل های فولادی است

13. Omi's old head was bowed and her gnarled fingers were pressed together in prayer.
[ترجمه ترگمان]سر پیر omi خم شده بود و انگشتان گره دارش در دعا به هم فشرده شده بودند
[ترجمه گوگل]رئیس قدیمی اومی کوبید و انگشتان دستش را در نماز گذاشت

14. His hand was gnarled and bony.
[ترجمه ترگمان]دستش گره دار و استخوانی بود
[ترجمه گوگل]دستش جوش و استخوان بود

15. The gnarled tree trunks-white mulberry and rich brown acacia-formed a perilous and nearly impenetrable net.
[ترجمه ترگمان]تنه درخت گره دار و درخت بلوط سفید و اقاقیا که یک تور خطرناک و تقریبا نفوذناپذیر تشکیل داده بودند
[ترجمه گوگل]تنه درختان درختی - طلای سفید و آفتابی قهوه ای غنی - یک شبکه خطرناک و تقریبا غیر قابل نفوذ را تشکیل داد

A gnarled old oak tree stood at the entrance.

یک درخت بلوط کهن و پرپیچ‌وگره در جلو ورودی قرار داشت.


The old farmer's hands were gnarled.

دستان پیرمرد روستایی زبر و پینه خورده بود.


پیشنهاد کاربران

زبر و درشت و خشن و نا صاف و ناهموار ، یغور ، بد ترکیب نا زیبا
Roughened, knobbly , rugged , knotty, crooked twisted
Gnarled and knotted hands


کلمات دیگر: