کلمه جو
صفحه اصلی

bulgy


معنی : بر امده، محدب، شکم دار
معانی دیگر : برآمده، بیرون زده، پلخیده، ورقلمبیده، ورغلیده، بالا آمده، کیس کرده

انگلیسی به فارسی

برآمده، شکم‌دار، محدب


بولگی، شکم دار، محدب، بر امده


انگلیسی به انگلیسی

• swollen, protruding

مترادف و متضاد

بر امده (صفت)
knotted, bouffant, protuberant, gibbous, bulging, verrucous, bulgy, pulvinate, excrescent, snaggy, protrusive, ridgy, verrucose

محدب (صفت)
protuberant, gibbous, bulging, bulgy, convex, pulvinate

شکم دار (صفت)
ventricular, bulgy, ventricose

جملات نمونه

1. The spider has a bulgy abdomen.
[ترجمه ترگمان]این عنکبوت شکم bulgy دارد
[ترجمه گوگل]عنکبوت شکم شکسته است

2. Modified flax fiber is fine, soft and bulgy, meeting the demand to spin fine - count blended yam.
[ترجمه ترگمان]فیبر کتان اصلاح شده، ظریف، نرم و bulgy است و تقاضا برای اسپین مواد ترکیب شده با شمارش را برآورده می کند
[ترجمه گوگل]الیاف اصلاح شده خالص، نرم و گردنبند، با تقاضای تقاضای چرخش به خوبی انجام می شود - شمردن یام مخلوط شده

3. Ceramic tile chose cream-colored, light color has bulgy effect, won't appear depressive and constraint.
[ترجمه ترگمان]کاشی های سرامیک، رنگ کرم رنگ را انتخاب کرده اند، رنگ روشن دارای اثر bulgy است و به نظر افسرده و constraint نمی رسد
[ترجمه گوگل]کاشی سرامیک کرم رنگی را انتخاب کرد، رنگ روشن دارای اثر بولگی است، افسردگی و محدودیت ظاهر نخواهد شد

4. Modified flax fiber is fine, soft and bulgy, meeting the demand to spin fine - count blended yarn.
[ترجمه ترگمان]فیبر کتان اصلاح شده، ظریف، نرم و bulgy است و تقاضا برای اسپین فیبر مخلوط با شمارش را برآورده می کند
[ترجمه گوگل]فیبر اصلاح شده خوب، نرم و گردنبند است، تقاضا را به خوبی چرخش می کند - نخ ریسی مخلوط می شود

5. Lumbar shoulder dish what does the earlier note after bulgy operation have?
[ترجمه ترگمان]پس از این که عملیات bulgy انجام شد، یادداشت قبلی چه چیزی را نشان می دهد؟
[ترجمه گوگل]شانه کمری شانه بعد از عمل جراحی چطور است؟

6. Pompompurin's house is full odds and ends . A bulgy odl bag hangs on the ceiling.
[ترجمه ترگمان]خانه Pompompurin پر از خرت و پرت است یک کیسه دار با شکم برآمده روی سقف آویزان است
[ترجمه گوگل]خانه Pompompurin شانس کامل و به پایان می رسد یک کیسه کتانی بولگی روی سقف آویزان است

7. She a petticoat now, and corsets which bulged, and unaware of being seen in bulgy corsets.
[ترجمه ترگمان]حالا یک دامن و کرست پوشیده بود که از حدقه بیرون می زد و از آن بی خبر بود که آن ها را با آن سینه بند برآمده ببینند
[ترجمه گوگل]او اکنون یک دست بند زنانه و پنبه ای است که براق و بی نظیر است که در کاندوم های شکم دیده می شود

8. And the bone at the back of the neck is bulgy came.
[ترجمه ترگمان]و استخون پشت گردن هم برآمده شده
[ترجمه گوگل]و استخوان در پشت گردن بیضوی آمده است

9. Eyeseyes are almond - shaped ( almost triangular ), never full or bulgy, and are dark in color.
[ترجمه ترگمان]Eyeseyes تقریبا مثلثی شکل هستند (تقریبا مثلثی شکل هستند)، هرگز کامل یا پر نشده اند و در رنگ تیره هستند
[ترجمه گوگل]Eyeseyes ها بادام شکل (تقریبا مثلثی) هستند، هرگز کامل و یا گردنبند، و در رنگ تیره هستند


کلمات دیگر: