1. the brunt of the attack was concentrated on the left flank of the front
لبه ی تیز حمله در جناح چپ جبهه متمرکز شده بود.
2. american soldiers bore the brunt of the casualties in the battle of the bulge
سربازان امریکایی بخش عمده ی تلفات نبرد بالج را متحمل شدند.
3. bear (or take) the brunt of
بخش عمده ی کار شاقی را به عهده داشتن،بیشتر بار چیزی را متحمل شدن
4. our factory was exposed to the full brunt of foreign competition
رقابت (کارخانه های) خارجی کارخانه ی ما را شدیدا تحت فشار گذاشته بود.
5. The brunt of her argument was directed at the trade union leader.
[ترجمه ترگمان]فشار استدلال او به رهبری اتحادیه صنفی بود
[ترجمه گوگل]مهمترین استدلال او به رهبر اتحادیه های کارگری بود
6. The infantry have taken/borne the brunt of the missile attacks.
[ترجمه ترگمان]این پیاده نظام فشار حملات موشکی را تحمل کرده \/ تحمل کرده اند
[ترجمه گوگل]پیاده نظام، مهمترین حملات موشکی را انجام داده است
7. Young people are bearing the brunt of unemployment.
[ترجمه ترگمان]جوانان فشار بیکاری را تحمل می کنند
[ترجمه گوگل]جوانان در معرض بیکاری قرار دارند
8. The prime minister has taken the brunt of the criticism.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر بارها مورد انتقاد قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]نخست وزیر مهمترین انتقاد را بر عهده گرفته است
9. Schools will bear the brunt of cuts in government spending.
[ترجمه ترگمان]مدارس فشار کاهش هزینه های دولت را تحمل خواهند کرد
[ترجمه گوگل]مدارس بزرگی از کاهش هزینه های دولت را تحمل خواهند کرد
10. The car took the full brunt of the explosion.
[ترجمه ترگمان]اتومبیل بار دیگر شدت انفجار را به خود گرفت
[ترجمه گوگل]این ماشین بزرگترین انفجار را به دست آورد
11. His secretary has to bear the brunt of his temper.
[ترجمه ترگمان]منشی او باید فشار خلق و خوی او را تحمل کند
[ترجمه گوگل]وزیر امور خارجه او باید تحمل بزرگی از او را تحمل کند
12. It's the little people who bear the brunt of taxation.
[ترجمه ترگمان]این مردم کوچکی هستند که بار سنگینی مالیات را تحمل می کنند
[ترجمه گوگل]این افراد کوچکی هستند که فشار مالیات را تحمل می کنند
13. Our office bears the brunt of the work.
[ترجمه ترگمان]دفتر ما فشار کار را تحمل می کند
[ترجمه گوگل]دفتر ما مهمترین کار را انجام می دهد
14. In previous downturns, blue-collar manufacturing workers bore the brunt of job losses.
[ترجمه ترگمان]در downturns قبلی، کارگران تولید یقه آبی، فشار ناشی از تلفات شغلی را تحمل کردند
[ترجمه گوگل]در رکودهای قبلی، کارگران تولید کننده یقه ی آبی، آسیب های شغلی را متحمل شدند