1. mill hand
کارگر کارخانه
2. guide mill
نورد با راهنما
3. paper mill
کارخانه ی کاغذ سازی
4. the mill derives its energy from the waterfall
آسیاب نیروی خود را از آبشار می گیرد.
5. water mill
آسیاب آبی
6. glacier mill
تنوره ی یخرود،تنوره ی یخ پهنه،چاه یخساز
7. a bone mill
دستگاه استخوان خرد کن
8. a cane mill
دستگاه شهدگیری از نی شکر
9. a cider mill
دستگاه آب سیب گیری
10. a coffee mill
آسیاب قهوه،قهوه خرد کن
11. a diploma mill
کارخانه ی دیپلم سازی
12. a divorce mill
محلی که در آن اخذ طلاق به سرعت و سهولت انجام می پذیرد.
13. a paper mill
کارخانه ی کاغذسازی
14. a propaganda mill
دستگاه دروغ پراکنی
15. a steel mill
کارخانه ی پولادسازی
16. a textile mill
کارخانه ی نساجی
17. a water mill
آسیاب آبی
18. in the mill
در دست ساختمان یا آماده سازی
19. through the mill
(به ویژه در امور آموزشی) از آزمون سخت (گذشتن)
20. this is the mill where they used to flour wheat
این آسیابی است که در آن گندم را آرد می کردند.
21. to grind a coffee mill
قهوه را در دستگاه قهوه خرد کنی آسیاب کردن
22. grist to (or for) one's mill
چیز به درد خور،هر چیزی که کاربردش سودمند باشد
23. farmers took their wheat to the local mill
کشاورزان گندم خود را به آسیاب محل می بردند.
24. Every miller draws water to his own mill.
[ترجمه ب گنج جو] هر کسی دنبال منافع خودشه!
[ترجمه ترگمان] هر آسیابان با خودش آب میاره
[ترجمه گوگل]هر میلر آب را به کارخانه خود می کشد
25. This old mill has been grinding away for over 50 years.
[ترجمه ترگمان]این آسیاب کهنه تقریبا ۵۰ ساله که داره تموم می شه
[ترجمه گوگل]این آسیاب قدیمی برای بیش از 50 سال به طول می انجامد
26. It was James Mill who was the best publicist for utilitarian ideas on government.
[ترجمه ترگمان]این فیلم \"جیمز میل\" بود که بهترین مدیر روابط عمومی برای ایده های utilitarian در زمینه حکومت بود
[ترجمه گوگل]این جیمز میل بود که بهترین افکار عمومی برای ایده های سودآور در دولت بود
27. He's really been through the mill recently.
[ترجمه ترگمان]اخیرا از آسیاب عبور کرده
[ترجمه گوگل]او اخیرا از طریق این آسیاب بوده است
28. Although the mill is no longer in commercial use, it is maintained as a working museum.
[ترجمه ترگمان]اگرچه آسیا دیگر در استفاده تجاری نیست، به عنوان یک موزه کاری نگهداری می شود
[ترجمه گوگل]اگر چه این کارخانه دیگر در استفاده تجاری نیست، اما به عنوان یک موزه کاری نگهداری می شود
29. The mill was finally shut down by state safety inspectors.
[ترجمه ترگمان]کارخانه بالاخره توسط بازرسان وزارت امنیتی تعطیل شد
[ترجمه گوگل]این کارخانه در نهایت توسط بازرسان امنیتی دولت تعطیل شد
30. The farmer took his grain to the mill.
[ترجمه ترگمان]دهقان گندم خود را به آسیا برد
[ترجمه گوگل]کشاورز دانه خود را به کارخانه می برد