کلمه جو
صفحه اصلی

misalignment


(مکانیک) لنگی، میزان بندی بد، کژ میزانی، ناراستگی، ناهمترازی

انگلیسی به فارسی

(مکانیک) لنگی، میزانبندی بد، کژ میزانی، ناراستگی، ناهمترازی


انگلیسی به انگلیسی

• unsuccessful or improper arrangement

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] غیر هم محور - نامیزان
[برق و الکترونیک] ناهم راستایی

جملات نمونه

1. End effects and errors due to misalignment are very important in torsion testing.
[ترجمه ترگمان]اثرات و خطاهای پایانی ناشی از misalignment در تست پیچشی بسیار مهم هستند
[ترجمه گوگل]اثرات متوقف و اشتباهات ناشی از ناپیوستگی در آزمون پیچشی بسیار مهم است

2. Sure, the bathroom door is weak with misalignment and it will not shut.
[ترجمه ترگمان] البته، در دستشویی ضعیفه و بسته نمیشه
[ترجمه گوگل]مطمئنا، درب حمام با ناهماهنگی ضعیف است و بسته نخواهد شد

3. Influence of misalignment between SMF and FMF on depth of modulation(DM)was calculated.
[ترجمه ترگمان]تاثیر of بین SMF و FMF بر عمق مدولاسیون (DM)محاسبه شد
[ترجمه گوگل]تأثیر عدم تقارن بین SMF و FMF در عمق مدولاسیون (DM) محاسبه شد

4. Lugs should not be used to adjust misalignment in piping.
[ترجمه ترگمان]lugs نباید برای سازگاری با لوله کشی مورد استفاده قرار گیرند
[ترجمه گوگل]خطوط نباید برای تنظیم ناپیوستگی در لوله گذاری استفاده شود

5. Axial motion and misalignment (radial and angular offset) between the encoder shaft and the drive shaft are compensated by the coupling.
[ترجمه ترگمان]حرکت Axial و misalignment (آفست شعاعی و زاویه ای)بین شفت رمزگذار و شفت درایو به وسیله کوپلینگ جبران می شود
[ترجمه گوگل]حرکت محوری و عدم تعادل (شعاع شعاعی و زاویه ای) بین شفت محرک و شفت درایو توسط جفت جبران می شود

6. There may also be misalignment between words, tone and body language, such as gestural slips, which are physical equivalents of speech errors and indicate internal conflicting thoughts.
[ترجمه ترگمان]همچنین ممکن است بین کلمات، لحن و زبان بدنی، مانند slips حرکت، که معادل فیزیکی خطاهای گفتاری و نشان دهنده افکار متناقض درونی هستند، ارتباط برقرار شود
[ترجمه گوگل]همچنین ممکن است بین کلمات، تن و زبان بدن، مانند لغزش های ژست، که معادل فیزیکی خطاهای گفتاری هستند و اختلالات درونی متضاد را نشان می دهند، اختلاف نظر وجود دارد

7. Without the misalignment, coupling efficiency increases with the decreasing of taper length.
[ترجمه ترگمان]بدون the، بازده کوپلینگ با کاهش طول شمع افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]بدون ناهماهنگی، بهره وری اتصال با کاهش طول کانونی افزایش می یابد

8. Additionally, the misalignment of the system could make the stability have a tendency to deteriorate.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، توازن سیستم می تواند باعث شود که ثبات گرایش به تضعیف داشته باشد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، عدم تقارب سیستم می تواند ثبات را تمایل به خراب شدن

9. In this paper, misalignment sensitivity of resonators for slab solid - state lasers has been studied.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، حساسیت resonators برای slab حالت جامد در حالت جامد مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]در این مقاله، حساسیت ناهماهنگی رزوناتورها برای لیزرهای حالت جامد دولتی مورد مطالعه قرار گرفته است

10. The identification result of the gyro misalignment angle in inertial platform is unsatisfactory for the static multiposition test scheme.
[ترجمه ترگمان]نتیجه شناسایی زاویه misalignment ژیرو در پلت فرم اینرسی برای طرح آزمایش multiposition استاتیک رضایت بخش نیست
[ترجمه گوگل]نتیجه شناسایی زاویه ناهماهنگی ژیروسکوپ در پلتفرم inertial برای طرح تست چند مرحله ای استاتیک رضایتبخش است

11. Unique taper lock design avoids the misalignment problems that are common with traditional taper lock clamps.
[ترجمه ترگمان]طراحی کلید سازی منحصر به فرد، از مشکلات misalignment که با استفاده از گیره قفل سنتی متداول هستند اجتناب می کند
[ترجمه گوگل]طراحی قفل انحصاری انعطاف پذیری از مشکلات ناهماهنگی که معمولا با قفل سقفی سنتی معمول است، اجتناب می شود

12. Misalignment of teeth between the upper and lower jaws can grind down the teeth and cause problems in chewing. Elsewhere, it is a cosmetic problem.
[ترجمه ترگمان]دندان دندان بین فک بالایی و پایینی می تواند دندان را به هم فشرده و باعث ایجاد مشکلاتی در جویدن شود در جای دیگر، این یک مشکل آرایشی است
[ترجمه گوگل]عدم تقارن دندان ها بین فک بالا و پایین می تواند دندان ها را خرد کند و مشکلات جویدن را ایجاد کند در جای دیگر، این یک مشکل آرایشی است

13. Thrust vector misalignment is an important factor, which causes trajectory scatter and affects missile reliability.
[ترجمه ترگمان]misalignment برداری Thrust عامل مهمی است که باعث پراکنده شدن مسیر و تاثیر بر قابلیت اطمینان موشک می شود
[ترجمه گوگل]ناپیوستگی بردار برشی عامل مهمی است که باعث پراکندگی مسیر و تأثیر در قابلیت اطمینان موشک می شود

14. Floating action compensates for mating hole misalignment, Available with locking or non-locking threads.
[ترجمه ترگمان]عمل شناور برای اتصال سوراخ جفت گیری، موجود در قفل کردن و یا رشته های غیر قفل کننده جبران می کند
[ترجمه گوگل]عمل شناور جبران تعادل سوراخ مفصل، موجود با موضوع قفل یا غیر قفل است

15. Palpation a step - off, or gross misalignment of the spinous processes may also reveal extensive underlying injury.
[ترجمه ترگمان]عدم توازن یک گام، یا misalignment ناخالص فرایندهای spinous نیز ممکن است آسیب های اساسی گسترده را آشکار کند
[ترجمه گوگل]پالپایی گام به گام یا ناهماهنگی ناگهانی فرآیندهای درخشان، ممکن است آسیب های گسترده ای را نیز نشان دهد

پیشنهاد کاربران

ناشاقول

بدراستایی - ناهنجاری ( در بدن )

ناهماهنگی

انحراف

ناهم محوری

نا متقارن

ناهمسویی

misalignment ( جوشکاری و آزمایش های غیرمخرب )
واژه مصوب: ناهم راستایی
تعریف: میزان هم راستا نبودن قطعات در ریشۀ اتصال


کلمات دیگر: