کلمه جو
صفحه اصلی

inundation


معنی : طغیان رود، سیل اب گرفتگی
معانی دیگر : سیل اب گرفتگی

انگلیسی به فارسی

سیل‌گرفتگی، آب‌گرفتگی


غرق شدن، طغیان رود، سیل اب گرفتگی


انگلیسی به انگلیسی

• flooding, deluge, overflow

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] سیل - طغیان آب
[زمین شناسی] سیل، طغیان آب

مترادف و متضاد

طغیان رود (اسم)
spate, inundation

سیل اب گرفتگی (اسم)
inundation

deluge


Synonyms: torrent, tide, flood


جملات نمونه

1. Otherwise, inundation would ensue to our dismay.
[ترجمه موسی] در غیر این صورت ، سیلی از ناامیدی به سراغمان خواهد آمد.
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت سیلی به وحشت ما وارد خواهد شد
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت، آب و هوای ناشی از ناامیدی ماست

2. Colonel Lewis Pick, the architect of the tribes' inundation, was the embodiment of a no-nonsense military man.
[ترجمه ترگمان]سرهنگ لو یس، معمار قبیله طغیان کرده بود، تجسمی از یک نظامی بی معنی بود
[ترجمه گوگل]سرهنگ لوئیس پیک، معمار انفجار قبیله، تجسم یک مرد نظامی بود

3. In Mekinock, farther to the east and south, inundation comes later in the day.
[ترجمه موسی] در مکینوک ، دورتر از شرق و جنوب ، سیل عظیم ( آب گرفتگی ) در اواخر روز رخ می دهد.
[ترجمه ترگمان]سیل در Mekinock، دورتر از شرق و جنوب، در اواخر روز طغیان می کند
[ترجمه گوگل]در Mekinock، دورتر از شرق و جنوب، آب و هوای بعدا در روز می آید

4. China inundation, flood will need helicopters ! China earthquake, slurry mobile, mud flow need helicopters!
[ترجمه ترگمان]سیل چین، سیل نیاز به هلیکوپتر دارد! زلزله چین، جریان کثیف، جریان گل و گل نیاز به هلیکوپتر دارد!
[ترجمه گوگل]فرو ریختن چین، سیل به هلیکوپتر نیاز دارد! زمین لرزه چین، تلفن همراه دشت، جریان گل نیاز به هلی کوپتر!

5. Therefore this psychology preceded the inundation of Caudillo politics after . . .
[ترجمه ترگمان]از این رو، این روانشناسی بر طغیان سیاست Caudillo بعد از …
[ترجمه گوگل]بنابراین این روانشناسی پس از فروپاشی سیاستهای Caudillo پیش رفت

6. After the inundation, things were scatter about in a mess everywhere.
[ترجمه ترگمان]بعد از توفان همه چیز در همه جا پراکنده می شد
[ترجمه گوگل]پس از فرو ریختن آب، همه چیز در همه جا پراکنده بود

7. The lakes may have undergone numerous episodes of inundation, evaporation ( and possibly freezing ), and desiccation.
[ترجمه ترگمان]ممکن است دریاچه ها قسمت های متعددی از سیلی، تبخیر (و احتمالا انجماد)را تحمل کرده باشند
[ترجمه گوگل]دریاچه ها ممکن است تحت تأثیر چندین قسمت از انفجار، تبخیر (و احتمالا انجماد) و خشک شدن قرار داشته باشند

8. The size and inundation of the reservoir can be expounded and proved through economic benefits.
[ترجمه ترگمان]اندازه و سیلی از مخزن را می توان از طریق مزایای اقتصادی تشریح و اثبات کرد
[ترجمه گوگل]اندازه و انباشت مخزن می تواند توضیح داده شود و از طریق مزایای اقتصادی ثابت شود

9. Therefore this psychology preceded the inundation of Caudillo politics after independence.
[ترجمه ترگمان]از این رو، این روانشناسی بر طغیان سیاست Caudillo پس از استقلال پیشی گرفت
[ترجمه گوگل]بنابراین این روانشناسی قبل از فروپاشی سیاستهای Caudillo بعد از استقلال پیش رفت

10. In 1968 they were raised to their present position to escape inundation by the rising waters of a man-made lake.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۶۸، آن ها به موقعیت کنونی خود برای فرار از طغیان آب دریاچه مصنوعی تبدیل شدند
[ترجمه گوگل]در سال 1968 آنها به موقعیت فعلی خود رسیدند تا از آب شدن دریاچه انسان ساخته شده از آب و هوای آن جلوگیری کنند

11. One of the most important of the island's defences is against erosion or inundation by the sea.
[ترجمه ترگمان]یکی از مهم ترین تجهیزات دفاعی جزیره، در برابر فرسایش یا طغیان دریا است
[ترجمه گوگل]یکی از مهمترین دفاع های این جزیره، بر اثر فرسایش و یا آب و هوای دریا است

12. The bottom of it's working face contact with the seam inundation directly.
[ترجمه ترگمان]کف اتاق کار با سیل درز مستقیم تماس مستقیم دارد
[ترجمه گوگل]در انتهای آن، مشکلی مستقیم با فرو رفتن درزگیر وجود دارد

13. One of the most famous of all ancient scientific observations was that of the heliacal rising of Sirius which warned the ancient Egyptians of the imminent inundation by the Nile.
[ترجمه ترگمان]یکی از مشهورترین مشاهدات علمی باستان این بود که of از سیریوس که مصریان باستان را از سیل قریب الوقوع رودخانه نیل آگاه کرده بود آگاه شد
[ترجمه گوگل]یکی از مشهورترین مشاهدات علمی علمی این بود که افزایش سیلیس که به مصریان باستان از غرق شدن قریب الوقوع توسط نیل هشدار داد، بود

14. Folds of fat and pendulous breasts symbolise the bounty of the inundation.
[ترجمه ترگمان]توده های چربی و آویخته و آویخته بر سینه او، آب رودخانه را پر کرده بود
[ترجمه گوگل]تکه های چربی و سینه های پاچه دار نمادی از فضل نفوذ آب است

15. Below left: The main temple of his at Philae at the time of inundation.
[ترجمه ترگمان]پایین تر از چپ: معبد اصلی او در Philae در زمان طغیان
[ترجمه گوگل]در زیر چپ: معبد اصلی او در فیله در زمان غرق شدن

پیشنهاد کاربران

مقدار زیاد از هر چیزی که همزمان و سیل مانند وارد بشه

مقدار یا تعداد سیل آسا

inundation ( noun ) = سیل عظیم، آب گرفتگی، هجوم سیل آسا، طغیان

Definition =سیل ، یا عمل غرق شدن در آب/تعداد زیادی از مردم یا چیزهایی که مانند یک سیل به جایی یا جریانی سیل آسا می رسند و مقابله با آنها دشوار است/

examples:
1 - The dam saved the area from inundation.
این سد منطقه را از آبگرفتگی نجات داد.
2 - a debate over the best ways to deal with repeated indundations
بحث در مورد بهترین راههای مقابله با هجوم سیل های مکرر.
3 - The town is preparing for the annual inundation of tourists.
این شهر در حال آماده سازی برای هجوم سیل آسای سالانه گردشگران است.
4 - The area has seen regular inundations of incomers.
این منطقه به طور منظم شاهد هجوم سیل آسای گردشگران ( مهاجران ) است.
5 - the foundation experienced an inundation of requests for money
موسسه با سیل درخواست وجه نقدی روبرو شد


کلمات دیگر: