کلمه جو
صفحه اصلی

chronograph


معنی : الت سنجش فواصل زمانی، گاه سنج
معانی دیگر : (انواع ابزاری که برای اندازه گیری و ثبت زمان های بسیار کوتاه به کار می روند) گاه نگار، ثانیه شمار، گاه شمار

انگلیسی به فارسی

گاه‌سنج، ابزار سنجش فاصله‌های زمانی


زمان سنج، الت سنجش فواصل زمانی، گاه سنج


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: chronographic (adj.), chronographically (adv.)
• : تعریف: any of various instruments, such as a stopwatch, that precisely record the durations of short periods of time.

• instrument for measuring minute intervals of time

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] زمان نگار

مترادف و متضاد

الت سنجش فواصل زمانی (اسم)
chronograph

گاه سنج (اسم)
chronograph

جملات نمونه

1. The chronograph is the timepiece of choice for today's active man-on-the-go.
[ترجمه ترگمان]The یک وسیله انتخاب برای مرد فعال امروزی است
[ترجمه گوگل]زمان سنج ساعت یک ساعت برای انتخاب فعال برای افراد فعال در حال حرکت است

2. A precision water-resistant chronograph for only %295!
[ترجمه ترگمان]A مقاوم در برابر آب تنها برای % ۲۹۵!
[ترجمه گوگل]یک سنسور دقیق مقاوم در برابر آب برای تنها) 5!

3. Patek Philippe Platinum And Diamond-Set Perpetual Calendar Chronograph Wristwatch With Register, Moon-Phases And Leap Year Indication, c. 20 Ref 5971P.
[ترجمه ترگمان]پاتک Philippe Platinum و Diamond - Chronograph با ثبت، مون - فازه ای Leap و سال کبیسه [ ۲۰ ] Ref P [ ۲ ]
[ترجمه گوگل]Patek Philippe Platinum And Diamond Set Chronograph ساعت مچی با ثبت نام، مراحل ماه و جهش سالیانه، c 20 Ref 5971P

4. The match chronograph readings must be verified each day in the following manner.
[ترجمه ترگمان]تطابق chronograph باید هر روز در روش زیر تایید شود
[ترجمه گوگل]خواندن کرونوگرام بازی باید هر روز به روش زیر تأیید شود

5. The Swiss - made chronograph offers second timing a stopwatch that measures performance accurately tenth of a second.
[ترجمه ترگمان]The با استفاده از سوئیس برای بار دوم به ساعت stopwatch که عملکرد را به دقت دهم ثانیه اندازه گیری می کند، پیشنهاد می کند
[ترجمه گوگل]سنسور ساخته شده توسط سوئیس زمان دوم را به صورت یک کرونومتر ارائه می دهد که ضریب عملکرد دقیق دهم ثانیه را اندازه گیری می کند

6. Patek Philippe Platinum And Diamond-Set Perpetual Calendar Chronograph Wristwatch With Register, Moon-Phases And Leap Year Indication, c. 199 Ref. 3990P.
[ترجمه ترگمان]پاتک Philippe Platinum و Diamond Perpetual Chronograph با ثبت، مون - فازه ای Leap و سال کبیسه با مراجعه به ۱۹۹ مرجع ۳۹۹۰ پی
[ترجمه گوگل]Patek Philippe Platinum And Diamond Set Chronograph ساعت مچی با ثبت نام، مراحل ماه و جهش سالیانه، c 199 رجوع به 3990P

7. Porsche even throws in a Porsche Design Chronograph watch plus a travel bag set.
[ترجمه ترگمان]پورشه حتی در یک برنامه پورشه طراحی پورشه، به اضافه یک مجموعه کیف مسافرتی، پرتاب می شود
[ترجمه گوگل]پورشه حتی در یک ساعت زنجیره ای Porsche Design به علاوه یک مجموعه کیف مسافرتی پرتاب می کند

8. Crown with protector ( right ) round chronograph buttons.
[ترجمه ترگمان]کراون با حامی (راست)در دور دکمه های chronograph
[ترجمه گوگل]تاج با محافظ (راست) دور دکمه های زمان سنج

9. A chronograph is a clock device for recording information according to the time of its occurrence.
[ترجمه ترگمان]A یک وسیله کلاک برای ثبت اطلاعات براساس زمان وقوع آن است
[ترجمه گوگل]یک ساعت سنج یک دستگاه ساعت برای ضبط اطلاعات با توجه به زمان وقوع آن است

10. Patek Philippe platinum and diamond-set perpetual calendar chronograph wristwatch with moon-phases and leap-year indication, circa 200 REF 5971P.
[ترجمه ترگمان]پاتک، پلاتین و الماس - یک ساعت مچی chronograph تقویم پیوسته با فازه ای ماه و نشانگر سال کبیسه است که حدود ۲۰۰ REF ۵۹۷۱ P است
[ترجمه گوگل]پلاتین Patek Philippe و ساعت الماس مادون قرمز به صورت ساعت مچی با فاز ماه و نشانگر جهش سالانه، حدود 200 REF 5971P

11. For chronograph functions, the 6 o'clock counter displays hours, the 30-minute counter at 3 o'clock displays minutes and seconds sweep by on the central hand.
[ترجمه ترگمان]برای توابع chronograph، شمارنده clock ساعت ۶، شمارنده ۳۰ دقیقه ای در ساعت ۳، ۱۰ دقیقه و ثانیه به دست مرکزی می رسد
[ترجمه گوگل]برای عملکردهای زمان سنج، ساعت 6 ساعت ساعت ها را نشان می دهد، شمارنده 30 دقیقه در ساعت 3 ساعت را نمایش می دهد و دقیقه ها و ثانیه ها توسط دست های مرکزی حرکت می کند

12. The record produced by a chronograph.
[ترجمه ترگمان]سابقه تولید شده توسط یک chronograph
[ترجمه گوگل]رکورد تولید شده توسط یک زمان سنج

13. One speciality was the measurement of high-speed events, such as explosions and gunshots, using his tram chronograph, invented in 188
[ترجمه ترگمان]یکی از این ویژگی ها اندازه گیری رویداده ای با سرعت بالا مانند انفجارها و شلیک گلوله و استفاده از chronograph tram بود که در سال ۱۸۸ اختراع شد
[ترجمه گوگل]یک تخصص، اندازه گیری رویدادهای با سرعت بالا، مانند انفجارها و اسلحه ها بود، با استفاده از کرونوگراف تراموا، که در سال 188 اختراع شد


کلمات دیگر: