کلمه جو
صفحه اصلی

willfully

انگلیسی به فارسی

دانسته، عمدا، تعمدا، عالما، عامدا، حساب شده، آگاهانه (wilfully)


آگاهانه


انگلیسی به انگلیسی

• with premeditated intent, intentionally; stubbornly; determinedly

جملات نمونه

1. People who know they are positive will not willfully transmit the virus.
[ترجمه ترگمان]افرادی که می دانند مثبت هستند به طور تعمدی ویروس را منتقل نمی کنند
[ترجمه گوگل]افرادی که می دانند مثبت هستند ویروس را به طور آگاهانه انتقال نخواهند داد

2. Scientific research is often willfully misinterpreted by groups campaigning for a cause that is dear to them.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات علمی اغلب به عمد توسط گروه ها به اشتباه تفسیر می شوند تا علت آن برای آن ها گرامی داشته باشد
[ترجمه گوگل]تحقیقات علمی اغلب به طور آگاهانه توسط گروه هایی که در معرض علتی هستند که برای آنها عزیز است، اشتباه تفسیر شده اند

3. He's either badly misinformed or willfully lying.
[ترجمه ترگمان]او به اطلاعات غلط اطلاعات غلط داده یا به عمد دروغ می گوید
[ترجمه گوگل]او یا به شدت غلط و یا دروغ محض است

4. But ignoring them - willfully or innocently - can result in deep embarrassment and lost business.
[ترجمه ترگمان]اما نادیده گرفتن آن ها - عمدا یا معصومانه - می تواند منجر به شرمندگی عمیق و از دست دادن کسب وکار شود
[ترجمه گوگل]اما نادیده گرفتن آنها - به طور آگاهانه یا بی گناه - می تواند باعث خجالت عمیق و کسب و کار شود

5. Can student willfully select the course?
[ترجمه ترگمان]آیا دانش آموز می تواند عمدا مسیر را انتخاب کند؟
[ترجمه گوگل]آیا دانش آموز می تواند صحیح دوره را انتخاب کند؟

6. The CAD module design may combine willfully, list, pair, polychrome printing unit.
[ترجمه ترگمان]طراحی ماژول های CAD ممکن است به طور تعمدی، فهرست، جفت، یک دستگاه چاپ رنگارنگ با هم ترکیب شوند
[ترجمه گوگل]طراحی ماژول CAD می تواند توابع، لیست، جفت، واحد چاپ پلچروم را ترکیب کند

7. In history some countries willfully trampled upon other countries'sovereignty.
[ترجمه ترگمان]در تاریخ، برخی کشورها به عمد به حاکمیت دیگر کشورها لگد زدند
[ترجمه گوگل]در تاریخ، برخی کشورها به طور قانونی از حق حاکمیت سایر کشورها خائن هستند

8. They willfully put God to the test by demanding the food they craved.
[ترجمه ترگمان]آن ها به عمد خداوند را با تقاضای غذایی که می خواستند به آزمایش گذاشتند
[ترجمه گوگل]آنها به طرز محرمانه ای از خداوند خواستند که غذا را که می خواستند آزمایش کنند

9. Less should countries willfully resort to force in tackling energy issues.
[ترجمه ترگمان]کشورهای کم تر باید به عمد متوسل به توسل به زور در پرداختن به مسائل انرژی شوند
[ترجمه گوگل]کشورها باید به طور مشروع به مقابله با مسائل انرژی دست پیدا کنند

10. I think the willfully unimaginative see more monsters.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که این زن به عمد بی آن که بخواهد هیولاهای بیشتری را ببیند
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم که به طور آگاهانه غیرقابل انکار بیشتر از هیولاها دیدن می کند

11. To punish those who knowingly and willfully attempt to violate civil tax laws.
[ترجمه ترگمان]برای مجازات کسانی که آگاهانه و تعمدی در تلاش برای نقض قوانین مالیاتی مدنی هستند
[ترجمه گوگل]برای مجازات کسانی که آگاهانه و آگاهانه در تلاش برای نقض قوانین مالیاتی مدنی هستند

12. And like many techy terms, it is willfully misspelled.
[ترجمه ترگمان]و مانند بسیاری از عبارت های techy، به عمد غلط املایی است
[ترجمه گوگل]و مانند بسیاری از اصطلاحات تکنیکی، آن را به طور آگاهانه با اشتباه نوشته شده است

13. The voluntary muscle can move willfully.
[ترجمه ترگمان]ماهیچه داوطلبانه می تواند عمدا حرکت کند
[ترجمه گوگل]عضله داوطلبانه می تواند به طور صریح حرکت کند

پیشنهاد کاربران

عمداً، به عمد، از روی قصد، آگاهانه

voluntary
arbitrary
ارادی


از روی آگاهی

سرِ خود، بدون در نظر گرفتن شواهد دیگر و از روی آگاهی معیوب خود عمل کردن


کلمات دیگر: