کلمه جو
صفحه اصلی

disapprove


معنی : ناپسند شمردن، رد کردن، تصویب نکردن
معانی دیگر : تایید نکردن، مردود شناختن، محکوم شناختن، ابراز نارضایتی کردن، نپذیرفتن

انگلیسی به فارسی

ناپسند شمردن، رد کردن، تصویب نکردن


تایید نشد، رد کردن، ناپسند شمردن، تصویب نکردن


انگلیسی به انگلیسی

• have reservations, express discontent; disagree, condemn
if you disapprove of something, you do not like it or you think it is wrong.

مترادف و متضاد

ناپسند شمردن (فعل)
abominate, disapprove

رد کردن (فعل)
decline, gainsay, deny, disclaim, repudiate, disown, pass, disapprove, interdict, veto, rebuff, confute, repel, balk, rebut, baulk, reject, throw down, refuse, overrule, pass up, ignore, spurn, disaffirm, disorient, contradict, controvert, refute, disallow, disprove, impugn, disavow, discommend, hand off

تصویب نکردن (فعل)
disapprove, discountenance

condemn


Synonyms: blame, censure, chastise, criticize, damn, decry, denounce, deplore, deprecate, detract, disallow, discommend, discountenance, disesteem, disfavor, dislike, dismiss, dispraise, expostulate, find fault with, find unacceptable, frown on, look askance at, look down on, nix, object to, oppose, pan, pass on, refuse, reject, remonstrate, reprehend, reprobate, reprove, set aside, slam, spurn, take dim view of, take exception to, turn down, veto, zing


Antonyms: agree, approve, endorse, like, love, sanction


جملات نمونه

1. i disapprove of drinking and driving
من مخالف رانندگی در حال مستی هستم.

2. I disapprove of what you say, but I will defend to the death your right to say it.
[ترجمه مهدی] من با گفته شما مخالفم، ولی تا پای مرگ از حق سخن گفتن شما دفاع خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]من چیزی را که شما می گویید تایید نمی کنم، اما از مرگ خود دفاع خواهم کرد
[ترجمه گوگل]من از چیزی که شما می گویید ناراضی نیستید، اما من حق دفاع از حق خود را می گویم

3. I am sorry I must disapprove your action.
[ترجمه مهدی] متاسفم که باید عمل شما را رد کنم
[ترجمه ترگمان]من متاسفم که شما اقدام شما را تایید نخواهم کرد
[ترجمه گوگل]من متاسفم که باید اعمال شما را نپذیرفتم

4. I knew my parents would disapprove, but I went anyway.
[ترجمه ترگمان]می دانستم که پدر و مادرم مخالفت می کنند، اما به هر حال رفتم
[ترجمه گوگل]من می دانستم پدر و مادر من ناراضی هستند، اما من به هر حال رفتم

5. Most people disapprove of such violent tactics.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم با چنین تاکتیک های خشونت آمیز مخالف هستند
[ترجمه گوگل]اکثر مردم از چنین تاکتیک های خشونت آمیز حمایت می کنند

6. Her parents disapprove of her going to dances alone.
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرش او را قبول نداشتند که تنها به مجالس رقص بروند
[ترجمه گوگل]والدینش او را تنها به رقص نمی برند

7. I strongly disapprove of under-age drinking.
[ترجمه ترگمان]من شدیدا مخالف مشروب خوردن هستم
[ترجمه گوگل]من به شدت از نوشیدن زیر سن جلوگیری میکنم

8. There are those who disapprove of all forms of gambling.
[ترجمه ترگمان]کسانی هستند که با همه نوع قمار مخالف هستند
[ترجمه گوگل]کسانی هستند که از هر نوع قمار حمایت می کنند

9. I disapprove of the depiction of violence on television.
[ترجمه ترگمان]من با نمایش خشونت در تلویزیون مخالف بودم
[ترجمه گوگل]من از توصیف خشونت در تلویزیون مخالفت نمیکنم

10. My parents disapprove of sex before marriage .
[ترجمه marjan] پدر و مادرم با سکس قبل از ازدواج مخالف بودند
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرم قبل از ازدواج با هم سکس داشتن
[ترجمه گوگل]والدین من از قبل از ازدواج جنسیت را از بین نمیبرند

11. I disapprove of diets; it's better to eat sensibly.
[ترجمه ترگمان]من رژیم غذایی را قبول ندارم، بهتر است که عاقلانه غذا بخورم
[ترجمه گوگل]من از رژیم ها ناراضی هستم؛ بهتر است که غذا بخورید

12. He would doubtless disapprove of what Kelly was doing.
[ترجمه ترگمان]مسلما به کاری که \"کلی\" می کرد تایید نمی کرد
[ترجمه گوگل]او بدون تردید از آنچه کلی انجام داد ناراضی بود

13. The workers strongly disapprove of the firm's new methods on the assembly line.
[ترجمه ترگمان]کارگران به شدت از روش های جدید شرکت در خط مونتاژ مخالف هستند
[ترجمه گوگل]کارگران به شدت از روش های جدید شرکت در خط مونتاژ پشتیبانی نمی کنند

14. Animal conservationists disapprove of experimenting on animals.
[ترجمه ترگمان]طرفداران حفاظت از حیوانات از آزمایش بر روی حیوانات مخالف هستند
[ترجمه گوگل]متخصصین حیوانات از تجربیات روی حیوانات تجاوز نمی کنند

15. Tracey would strongly disapprove if he knew whom she was calling.
[ترجمه ترگمان]تریسی اگر بداند که او کیست، شدیدا مخالفت می کند
[ترجمه گوگل]تریسی بسیار متقاعد شد اگر می دانست چه کسی خواستار آن بود

I disapprove of drinking and driving.

من مخالف رانندگی درحال مستی هستم.


Other directors disapproved of his behavior.

سایر مدیران رفتار او را نمی‌پسندیدند.


The treaty was disapproved by the senate.

معاهده توسط مجلس سنا رد شد.


پیشنهاد کاربران

عدم تایید


کلمات دیگر: