کلمه جو
صفحه اصلی

diction


معنی : بیان، طرز بیان، عبارت، انتخاب لغت برای بیان مطلب
معانی دیگر : (طرز بیان به صورت لغات) واژبندی، واژپردازی، واژگزینی، کلمه بندی، (طرز گفتار وادای کلمات و طرز قرائت یا آواز) واژگویی، سبک (گفتار یا آواز)، فصاحت

انگلیسی به فارسی

بیان، طرز بیان، عبارت، انتخاب لغت برای بیان مطلب


دیکشنری، طرز بیان، عبارت، بیان، انتخاب لغت برای بیان مطلب


انگلیسی به انگلیسی

• style or manner of speaking or writing; enunciation
someone's diction is how clearly they speak or sing.

مترادف و متضاد

بیان (اسم)
pronunciation, explanation, exposition, statement, declaration, display, quotation, remark, presentation, interpretation, mouth, presentment, averment, expression, lip, recitation, diction, wording, locution, say-so

طرز بیان (اسم)
diction

عبارت (اسم)
style, quotation, passage, expression, phrase, phraseology, diction, wording, wordage

انتخاب لغت برای بیان مطلب (اسم)
diction

style of speech; articulation


Synonyms: command of language, delivery, elocution, eloquence, enunciation, expression, fluency, gift of gab, inflection, intonation, language, line, lingo, locution, oratory, parlance, phrase, phraseology, phrasing, pronunciation, rhetoric, usage, verbalism, verbiage, vocabulary, wordage, wording


جملات نمونه

1. his diction fits his style
واژگزینی او با سبکی که به کار می برد تناسب دارد.

2. romantic poets rejected poetic diction
شاعران رومانتیک از واژپردازی شاعرانه روگردان شدند.

3. Bad diction marred the effectiveness of his speech.
[ترجمه ترگمان]بیانی نامناسب، تاثیر کلام او را خدشه دار کرد
[ترجمه گوگل]سخنرانی بد برای اثربخشی سخنرانی وی مضر است

4. Clarity of diction is vital for a public speaker.
[ترجمه ترگمان]وضوح بیان برای یک سخنگوی عمومی حیاتی است
[ترجمه گوگل]واضح بودن گفتمان برای یک سخنران عمومی حیاتی است

5. Wordsworth rejected poetic diction in favour of ordinary language.
[ترجمه ترگمان]وردزورث طرز بیان شاعرانه را به نفع زبان عادی رد کرد
[ترجمه گوگل]وردزوورورت گفتن شعر شاعرانه به نفع زبان عادی است

6. Actors need training in diction.
[ترجمه ترگمان]بازیگران به آموزش در نحوه بیان نیاز دارند
[ترجمه گوگل]بازیگران نیاز به آموزش در دیکشنری دارند

7. His diction is noted for its freshness and vividness.
[ترجمه ترگمان]طرز بیان او به خاطر تازگی و روشنی آن است
[ترجمه گوگل]سخنرانی او به خاطر طراوت و زیبایی آن است

8. His diction wasn't very good.
[ترجمه ترگمان]طرز رفتارش زیاد خوب نبود
[ترجمه گوگل]سخنرانی او بسیار خوب نبود

9. Johnson's notion of poetic diction distinguishes it clearly from prose.
[ترجمه ترگمان]تصور جانسن از بیان شاعرانه، آن را به روشنی از نثر متمایز می کند
[ترجمه گوگل]مفهوم جانسون از دیکشنری شاعرانه آن را به وضوح از پروسه متمایز می کند

10. His diction is generally poor and his words often inaudible.
[ترجمه ترگمان]طرز رفتارش معمولا ضعیف است و حرف هایش اغلب شنیده می شود
[ترجمه گوگل]سخنرانی او معمولا فقیر است و کلمات او غالبا نامفهوم است

11. In matters of diction, the author has a taste for folksy slang.
[ترجمه ترگمان]در برخی از موارد، نویسنده هم ذوق و قریحه خود را نسبت به اصطلاحات عامیانه نشان می دهد
[ترجمه گوگل]در مورد بحث، نویسنده دارای طعم و مزه برای عامیانه folksy است

12. Understanding is not conveyed solely through clear diction but has a lot to do with the language used.
[ترجمه ترگمان]درک تنها از طریق بیان واضح منتقل نمی شود بلکه ارتباط زیادی با زبان مورد استفاده دارد
[ترجمه گوگل]درک تنها از طریق گفتار روشن بیان نمی شود بلکه برای زبان مورد استفاده بسیار مهم است

13. His diction, even if some of the vowel sounds are a shade tight, is also exemplary.
[ترجمه ترگمان]حتی اگر برخی از صداهای مصوت، کمی فشرده باشند، هم چنین خوب است
[ترجمه گوگل]سخنرانی او، حتی اگر برخی از صداها واکه یک سایه تنگ است، همچنین نمونه ای است

14. The diction is simple as compared with that of the Elizabethan or the Neoclassic periods, and echoes the words and cadences of common speech.
[ترجمه ترگمان]کاربرد در مقایسه با دوران الیزابت یا دوره neoclassic ساده است، و کلمات و cadences گفتار مشترک را انعکاس می دهد
[ترجمه گوگل]گویا در مقایسه با دوره های الیزابت یا نئوکلاسیک ساده است و کلمات و جملات سخنرانی رایج را بازتاب می دهد

15. As a kind of technology term, diction of electronic computer is one of sources of Modern Chinese neology. This article will set forth it from three aspects.
[ترجمه ترگمان]به عنوان نوعی از واژه فن آوری، کاربرد کامپیوتر الکترونیکی یکی از منابع of مدرن چینی است این مقاله از سه جنبه به آن اشاره خواهد کرد
[ترجمه گوگل]به عنوان یک نوع اصطلاح تکنولوژیک، عبارات کامپیوتری الکترونیکی یکی از منابع نئون مدرن چین است این مقاله آن را از سه جنبه تعیین خواهد کرد

His diction fits his style.

واژه‌گزینی او با سبکی که به کار می‌برد، تناسب دارد.


Romantic poets rejected poetic diction.

شاعران رمانتیک از واژه‌پردازی شاعرانه روگردان شدند.



کلمات دیگر: