کلمه جو
صفحه اصلی

dimwit


معنی : کند ذهن، ادم کودن و احمق
معانی دیگر : (خودمانی) خنگ، احمق، دیرآموز

انگلیسی به فارسی

آدم کودن و احمق، کندذهن


dimwit، کند ذهن


انگلیسی به انگلیسی

• stupid person, idiot, half-wit

مترادف و متضاد

کند ذهن (اسم)
dimwit

ادم کودن و احمق (اسم)
boob, dimwit, booby

a stupid person


Synonyms: blockhead, bonehead, dolt, dullard, dunce, fool, idiot, ignoramus, imbecile, moron, numskull, simpleton, twit


جملات نمونه

1. Now, however, it seems even the dimwitted Amphi staff is beginning to get the picture.
[ترجمه ترگمان]با این حال، اکنون به نظر می رسد که حتی کارکنان dimwitted Amphi شروع به گرفتن عکس کرده اند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، به نظر می رسد حتی کارکنان Amphi کم رنگ شروع به گرفتن عکس می کنند

2. Look where you're going, dimwit!
[ترجمه ترگمان]نگاه کن کجا میری، احمق!
[ترجمه گوگل]به کجا میروی، کمرنگ!

3. Don't let that dimwit Larry near my computer.
[ترجمه ترگمان]نذار این لری احمق نزدیک کامپیوترم باشه
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید که لری را در نزدیکی کامپیوتر من قرار دهید

4. Shore actually plays the smarter of two dimwits who mistakenly lock themselves in a Biosphere-type isolation experiment.
[ترجمه ترگمان]ساحل در واقع با باهوش تر از دو dimwits بازی می کند که به اشتباه خودشان را در یک آزمایش جداگانه از نوع بیوسفر جدا می کنند
[ترجمه گوگل]ساحل در واقع دقیقتر از دو dimwits است که به اشتباه خود را در یک آزمایش جداسازی نوع بوسفرا قفل شده است

5. Jones and Cook were simply likeable dimwits.
[ترجمه ترگمان]جونز و کوک به سادگی dimwits دوست داشتنی بودند
[ترجمه گوگل]جونز و کوک به سادگی دوست داشتنی dimwits بود

6. Everyone knows that ducks are dimwits.
[ترجمه ترگمان]همه می دونن که این اردک ها فاسد هستن
[ترجمه گوگل]همه می دانند که اردک ها کمرنگ هستند

7. As for your dimwit boss and others who seem to try to annoy you, know that they are probably experiencing just as much inner turmoil as they are creating around them, says Jay Winner, M. D.
[ترجمه ترگمان]در مورد رئیس dimwit و دیگران که به نظر می رسد سعی می کنند شما را ناراحت کنند، می دانند که احتمالا همان اندازه آشفتگی درونی دارند که حول آن ها ایجاد می کنند، می گوید: جی Winner، M د
[ترجمه گوگل]جی ورنر، م دی می گوید: در مورد رئیس کمبریج و دیگران که به نظر می رسد سعی در آزار شما دارند، می دانند که آنها احتمالا همان آشفتگی درونی را که در اطراف آنها ایجاد می کنند، تجربه می کنند

8. I've forgotten what I came in here for - I'm such a dimwit!
[ترجمه ترگمان]یادم رفته بود برای چی به اینجا اومدم - خیلی آدم احمقی هستم!
[ترجمه گوگل]من آنچه را که برایم آمده ام فراموش کرده ام - من یک چنین کمرنگ هستم!

9. The screenplay focuses on the incongruous and interdependent friendship between a dimwitted stud and a petty con man.
[ترجمه ترگمان]فیلمنامه این فیلم بر دوستی incongruous و وابسته بین یک متخصص dimwitted و یک مرد petty متمرکز است
[ترجمه گوگل]این فیلم بر روی دوستی غیرمستقیم و متقابل وابسته است بین گل میخک کوچک و یک مرد کوچک

10. Lesser actors might have baulked at playing an IRA terrorist or an incomprehensible Irish boxer or, as with Benjamin Button, a kind of half-Gump, half-Kermit dimwit. But not Pitt.
[ترجمه ترگمان]بازیگران کوچک تر ممکن است در بازی کردن یک مشت زن ایرلندی یا یک بوکسور ایرلندی یا ایرلندی مانند بنجامین باتن یک نوع نیمه Gump، نیمه - Kermit، داشته باشند اما پیت نیست
[ترجمه گوگل]بازیگران کوچکتر ممکن است در بازی یک تروریست IRA یا یک بوکسور ایرلندی غیر قابل فهم باشند و یا همانند بنجامین Button نوعی نیمه گامپ، نیمه کرمیت است اما نه پیت

11. This time someone has thrown a shoe at the Chinese leader while dimwit Gordon Brown stands by to sign away more British Jobs to Chinese slave laborers.
[ترجمه ترگمان]این بار کسی کفش را به سمت رهبر چین پرتاب کرد در حالی که dimwit گوردون براون در کنار امضای قرارداد بیشتر بریتانیا به کارگران برده چینی ایستاده بود
[ترجمه گوگل]این بار کسی در کفش چینی به رهبر چین راه می اندازد، در حالی که گوردون براون در حال ایستادن است تا کارگران انگلیسی بریتانیا را به کارگران برده چینی امضا کند

پیشنهاد کاربران

ادم احمق ، کودن ، خنگ


کلمات دیگر: