کلمه جو
صفحه اصلی

chosen


معنی : برگزیده، منتخب
معانی دیگر : (یزدان شناسی مسیحی) مورد لطف خداوند، برگزیده ی خدا، اسم مفعول فعل: choose، گزیده، نخبه

انگلیسی به فارسی

قسمت سوم فعل Choose


انتخاب شده، منتخب، برگزیده


انگلیسی به انگلیسی

( verb )
• : تعریف: past participle of choose.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: selected from among others.
مشابه: choice, select

(2) تعریف: preferred over others.
مشابه: select

- my chosen seat in church
[ترجمه ترگمان] صندلی chosen در کلیسا
[ترجمه گوگل] صندلی انتخاب شده من در کلیسا

• selected, picked out, preferred
chosen is the past participle of choose.

Infinitive: choose, Simple Past: chose


مترادف و متضاد

برگزیده (صفت)
favorite, picked, choice, selective, select, chosen

منتخب (صفت)
chosen, elected, selected

preferred


Synonyms: called, conscript, elect, exclusive, got the nod, named, pegged, pick, picked, popular, preferential, select, selected, tabbed


Antonyms: ignored, inferior


جملات نمونه

1. the chosen few
اشخاص نخبه،معدودی اشخاص برگزیده

2. he was chosen as the head of the iranian representation
او را به عنوان رییس هیئت نمایندگان ایران برگزیدند.

3. he was chosen to preside at the meeting
او را به ریاست جلسه برگزیدند.

4. only the chosen shall go to heaven
فقط برگزیدگان خدا به بهشت خواهند رفت.

5. he has been chosen to front the new show
او را به سمت مجری برنامه جدید انتخاب کرده اند.

6. those who have chosen the path of piety
آنان که راه پارسایی را برگزیده اند

7. many are called, but few are chosen
افراد زیادی فراخوانده می شوند ولی معدودی از آنها برگزیده (یا آمرزیده) می شوند

8. according to convention, the oldest member is chosen to preside
طبق رسم،مسن ترین فرد به ریاست جلسه انتخاب می شود.

9. one of shakespeare's characters that is most often chosen for dissection is hamlet
یکی از شخصیت های شکسپیر که غالبا برای تجزیه و تحلیل انتخاب می شود هاملت است.

10. I think we've chosen the right person to lead the expedition.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم ما فرد مناسب را برای هدایت این سفر انتخاب کرده ایم
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم ما فرد مناسب را برای هدایت این سفر انتخاب کرده ایم

11. All of them are experts in their chosen field.
[ترجمه ترگمان]همه آن ها در زمینه انتخابی خود متخصص هستند
[ترجمه گوگل]همه آنها کارشناسان در حوزه انتخابی خود هستند

12. She was chosen for the job on the basis of her qualifications and ideas.
[ترجمه ترگمان]او برای این کار براساس مهارت ها و ایده های خود انتخاب شده بود
[ترجمه گوگل]او برای این کار بر اساس مدارک و ایده هایش انتخاب شد

13. The flowers are chosen for their delicate fragrance.
[ترجمه ترگمان]گل ها به خاطر بوی لطیف آن ها انتخاب می شوند
[ترجمه گوگل]گل ها برای عطر و طعم خاص خود انتخاب می شوند

14. And you will not retain my chosen one go.
[ترجمه ترگمان]و شما نخواهید بود که من یک نفر را انتخاب کنم
[ترجمه گوگل]و شما انتخاب منی را به دست نخواهید گرفت

15. Mr Kobayashi was chosen to represent the company at the conference.
[ترجمه ترگمان]آقای کوبایاشی برای نمایندگی این شرکت در این کنفرانس انتخاب شد
[ترجمه گوگل]آقای کوبایاشی برای نمایندگی شرکت در کنفرانس انتخاب شد

16. It maddens me that she was chosen instead of me!
[ترجمه ترگمان]به من گفت که به جای من انتخاب شده است!
[ترجمه گوگل]آن را منحرف می کند که او به جای من انتخاب شده است!

Only the chosen shall go to heaven.

فقط برگزیدگان خدا به بهشت خواهند رفت.


پیشنهاد کاربران

انتخاب شده، گزینش شده، انتخابی، موردانتخاب

انتخاب شده

انتخاب
choice


کلمات دیگر: