کلمه جو
صفحه اصلی

cosmopolite


معنی : جهانشهرزی، شخصیت جهانی، سرتاسر جهانی
معانی دیگر : (شخص) جهان میهن، جهان وطن، گسترده اندیش، جهان دیده، جهان بین

انگلیسی به فارسی

جهان شهرزی، شخصیت جهانی، سرتاسر جهانی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: cosmopolitism (n.)
• : تعریف: a cosmopolitan.

• citizen of the world; sophisticated person who travelled in many countries

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] یک موجود زنده هرجازی

مترادف و متضاد

جهانشهرزی (اسم)
cosmopolite

شخصیت جهانی (اسم)
cosmopolite

سرتاسر جهانی (اسم)
cosmopolite

جملات نمونه

1. The wild goose is more of a cosmopolite than we; he breaks his fast in Canada, takes a luncheon in the Ohio, and plumes himself for the night in a southern bayou.
[ترجمه ترگمان]غاز وحشی بیش از ما از همه cosmopolite است؛ او با سرعت خودش را در کانادا می شکند و یک ناهار در اوهایو را می گیرد و خود را برای شب در کنار ساحل جنوبی نصب می کند
[ترجمه گوگل]غاز وحشی بیشتر از جهان ماست؛ او به سرعت در کانادا می افتد، یک ناهار را در اوهایو می گیرد و برای شب در جنوب بویو می گذرد

2. My cosmopolite was named E. Rushmore Coglan, and he will be heard from next summer at Coney Island. He is to establish a new "attraction" there, he informed me, offering kingly diversion.
[ترجمه ترگمان]اسم من E بود از تابستان آینده در جزیره کانی آیلند شنیده خواهد شد او به من اطلاع داد که در آنجا یک \"جاذبه\" جدید ایجاد می کند و سرگرمی شاهانه را ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]کیهان شناسی من به نام E Rushmore Coglan نامگذاری شد و از تابستان آینده در جزیره کانوی شنیدنی خواهد بود او این است که جاذبه جدیدی را در آنجا ایجاد کند، او به من اطلاع داد که منحرف کردن پادشاهی است

3. And then a cosmopolite sat in one of them, and I was glad, for I held a theory that since Adam no true citizen of the world has existed.
[ترجمه ترگمان]و بعد یک شخصیت جهانی در یکی از آن ها نشست و من خوشحال بودم، چون نظریه ای دارم که از زمان ادام هیچ شهروند واقعی در جهان وجود ندارد
[ترجمه گوگل]و پس از آن جهانخواری در یکی از آنها نشسته بود و من خوشحال شدم، زیرا نظریه ای داشتم که از آنجایی که آدم هیچ شهروندی واقعی جهان وجود نداشت

4. At a more cosmopolite resort like Miami Beach it may be night clubs and stage shows.
[ترجمه ترگمان]در یک تفریحگاه more مثل ساحل میامی، ممکن است کلوب های شبانه و برنامه های مرحله ای وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]در یک رفت و آمد غیرمستقیم بیشتر مانند میامی ساحل ممکن است باشگاه های شبانه و نمایش های مرحله ای باشد

5. You seem to be a genuine cosmopolite, " I said admiringly. "
[ترجمه ترگمان]با ستایش گفتم: \" به نظر می رسد که شما یک cosmopolite واقعی هستید
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که شما یک جهانگردی واقعی هستید، 'به طرز شگفت آوری گفت '

6. A cosmopolitan person or organism; a cosmopolite.
[ترجمه ترگمان]یک فرد یا یک ارگانیسم جهانی
[ترجمه گوگل]فرد یا ارگانیک جهانی جهانگردی

7. I sat reflecting upon my evident cosmopolite and wondering how the poet had managed to miss him.
[ترجمه ترگمان]در این فکر بودم که این شاعر چگونه توانسته است او را از دست بدهد
[ترجمه گوگل]من نشستن بر جهانگردی آشکار من را دیدم و تعجب کردم که چگونه شاعر توانست او را از دست بدهد

8. Use international architecture vocabulary, use cosmopolite Chinese architectural art practice, use knowledge wealth class's modern life logos in living, this is courtyard's front edge living view.
[ترجمه ترگمان]از واژگان معماری بین المللی استفاده کنید، از تکنیک هنر معماری چینی cosmopolite استفاده کنید، از logos زندگی مدرن دانش در زندگی استفاده کنید، این نمای جلوی خانه است
[ترجمه گوگل]از فرهنگ لغت معماری بین المللی استفاده کنید، از هنر هنر معماری کیهان کلام چینی استفاده کنید، با استفاده از آرم های زندگی مدرن کلاس های دانش در زندگی زندگی می کنید، این منظره درونی جلوی حیاط است

9. Cosmopolite contemporary Chinese yard villas, 208 international distinguished personages' honorable mansions, contemporary Chinese knowledge wealth class's life circle.
[ترجمه ترگمان]cosmopolite ویلای چینی معاصر، ۲۰۸ تن از شخصیت های برجسته بین المللی، خانه های مدرن دانش چینی و دایره زندگی طبقه مرفه چینی
[ترجمه گوگل]ویلیام حیاط چینی معاصر Cosmopolite، 208 تمدن محترم بین المللی شخصیت های برجسته بین المللی، دانش معاصر چینی، دایره زندگی ثروتمند

10. And as E. Rushmore Coglan prattled of this little planet I thought with glee of a great almost- cosmopolite who wrote for the whole world and dedicated himself to Bombay.
[ترجمه ترگمان]و به عنوان بیل Rushmore Rushmore درباره این سیاره کوچک درباره این سیاره کوچک حرف می زد که من با خوشحالی فکر می کردم با شادی یک مرد تقریبا جهانی که برای تمام دنیا نوشته و خودش را به بمبئی تقدیم می کند
[ترجمه گوگل]و همانطور که E Rushmore Coglan از این سیاره کوچک سرازیر شد، با هیجان تقریبا کیهان شناسی بزرگ که تمام جهان را نوشت و خود را به بمبئی اختصاص داد، فکر کردم

11. I was sure that I had found at last the one true cosmopolite since Adam, and I listened to his worldwide discourse fearful lest I should discover in it the local note of the mere globe-trotter.
[ترجمه ترگمان]مطمئن بودم که بالاخره یک شخصیت حقیقی را از زمان آدام پیدا کرده ام، و من به صحبت های worldwide او گوش دادم و از اینکه مبادا در آن یادداشت محلی را پیدا کنم
[ترجمه گوگل]من اطمینان داشتم که از زمان آدم یک Cosmopolite واقعی واقعی پیدا کرده ام و من به سخنرانی در سراسر جهان گوش فرا دادم تا بتوانم در آن یادداشت محلی جلبک دریایی را کشف کنم

پیشنهاد کاربران

in the botanic and ecology sciences has been said to every beings which can eat all type of foods. poly phage
they have more chance for stay vivid


کلمات دیگر: