کلمه جو
صفحه اصلی

chirr


معنی : جیر جیر، صدای زنجره، صدای ملخ کردن
معانی دیگر : (مانند برخی پرندگان یا حشرات) چیرچیر کردن، جیرجیر کردن، صدای مل  کردن

انگلیسی به فارسی

صدای زنجره، جیرجیر، صدای ملخ کردن


چیرو، صدای زنجره، جیر جیر، صدای ملخ کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: chirrs, chirring, chirred
• : تعریف: to make a shrill buzzing or trilling sound, as certain insects.
اسم ( noun )
• : تعریف: a shrill buzzing or trilling sound.

• sound produced by a cricket or grasshopper

مترادف و متضاد

جیر جیر (اسم)
cheep, squeak, chirp, chirr

صدای زنجره (اسم)
chirr

صدای ملخ کردن (فعل)
chirr

جملات نمونه

The crickets were chirring.

جیرجیرکها جیرجیر می‌کردند.



کلمات دیگر: