کلمه جو
صفحه اصلی

chive


معنی : پیاز کوهی، پیازچه، موسیر اسپانیا، اذیت کردن
معانی دیگر : vt : chivvy : تعقیب کردن، n : پیازچه

انگلیسی به فارسی

( chivvy =) تعقیب کردن، اذیت کردن.پیازچه، پیاز کوهی، موسیر اسپانیا


پیازچه، پیاز کوهی، موسیر اسپانیا، اذیت کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a small plant whose long, grasslike, onion-flavored leaves are often used as a seasoning.

• plant of the onion family (used as a seasoning)

مترادف و متضاد

پیاز کوهی (اسم)
chive

پیازچه (اسم)
chive, scallion, green onion

موسیر اسپانیا (اسم)
chivvy, chive

اذیت کردن (فعل)
grind, annoy, hurt, pester, grieve, worry, offend, hock, harass, tease, badger, bedevil, chivvy, chive, indemnify, tousle, needle

جملات نمونه

1. Above: fillet of turbot on spinach with chive and spiced sauces.
[ترجمه ترگمان]بالا: fillet of بر روی اسفناج با سس های سالاد و چاشنی دار
[ترجمه گوگل]فلفل ترشیده تربچه ای در اسفناج با سس های چیپس و پنیری

2. Garnish soured cream and chive dip with chives and sprinkle chopped peppers over tomato dip.
[ترجمه ترگمان]garnish soured و chive را با فلفل نمکی پوشانده بودند و فلفل خرد شده را بر روی گوجه فرنگی خرد می کردند
[ترجمه گوگل]چاشنی کیک و کت و شلوار را با چیپس بپزید و فلفل خرد شده را روی شکر گوجه فرنگی بپاشید

3. Condiments onion, mushroom, ham, tomato, bacon, chive, olive.
[ترجمه ترگمان]پیاز، قارچ، ژامبون، گوجه، گوشت خوک، گوشت خوک، زیتون
[ترجمه گوگل]چاشنی پیاز، قارچ، ژامبون، گوجه فرنگی، بیکن، چوپان، زیتون

4. Conclusion: The extract of Chinese chive seed has the effect of warming kidney and enhancing yang.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: عصاره دانه chive چینی تاثیر گرمای warming و افزایش یانگ را دارد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری عصاره بذر چای چینی اثر کلیه گرم شدن و تقویت یانگ است

5. The Chinese chive is harvested when its leaves reach a height of 14 to 18 inches and are 1/inch thick.
[ترجمه ترگمان]The چینی در زمانی برداشت می شود که برگ ها به ارتفاع ۱۴ تا ۱۸ اینچ برسد و ضخامت آن ها ۱ \/ ۵ اینچ است
[ترجمه گوگل]چینی چینی زمانی که برگ آن به ارتفاع 14 تا 18 اینچ می رسد و ضخامت 1 اینچ ضخامت دارد برداشت می شود

6. At noon today, we brought Chinese chive fried with egg and mad apple stewed with bean.
[ترجمه ترگمان]ظهر امروز، غذای چینی را با تخم مرغ و تخم مرغ گندیده که لوبیا پخته بود، آوردیم
[ترجمه گوگل]امروز در ظهر امروز، ما بو داده چینی چینی را با تخم مرغ و سوپ سیب زمینی سرخ شده با لوبیا سرخ کردیم

7. Methods We removed 5 cases of chordomas at chive by oral and retropharyns approach under microscopes.
[ترجمه ترگمان]روش های ما ۵ مورد of را در chive با رویکرد شفاهی و retropharyns تحت میکروسکوپ از بین بردیم
[ترجمه گوگل]روشها ما 5 مورد کوردومای را در شیرواری با روش دهانی و رتروفیرینز تحت میکروسکوپ ها حذف کردیم

8. Accompaniments: grilled fish, chicken, lamb or veal with a cucumber and chive salad.
[ترجمه ترگمان]accompaniments: ماهی گریل شده، مرغ، گوشت بره یا گوساله با سالاد خیار و سالاد chive
[ترجمه گوگل]همراه با ماهی کبابی، مرغ، بره یا گوشت گوساله با خیار و سالاد چوی

9. I am having a blast, as I crunch on crab cakes with jicama slaw and lemon chive aioli.
[ترجمه ترگمان]در حالی که با jicama slaw و لیمو ترش به کیک های خرچنگ برخورد می کنم، انفجاری دارم
[ترجمه گوگل]من یک انفجار دارم، چون من در کیک خرچنگ با جیکما سلاو و لیمو چیو aioli crunch

10. Try these deliciously crunchy potato skins with garlic mayonnaise as an alternative to the chive and garlic dressing.
[ترجمه ترگمان]این پوست سیب زمینی شیرین را با سیر به عنوان یک جایگزین برای the و لباس سیر امتحان کنید
[ترجمه گوگل]سعی کنید این پوست های سیب زمینی تلخ خورده با سس مایونز را به عنوان جایگزینی برای چاشنی و سس پودینگ کنید

11. Results showed that an increase in concentrations of phosphate, zinc, copper and a decrease in potassium calcium, and magnesium in the leaves of the sand grown blanched Chinese chive.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که افزایش غلظت فسفات، روی، مس و کاهش کلسیم پتاسیم و منیزیم در برگ های of که به رنگ چینی سفید شده اند
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که افزایش غلظت فسفات، روی، مس و کاهش میزان کلسیم پتاسیم و منیزیم در برگ های شن و ماسه رشد یافته چینی چینی خرد شده

12. Lemon and rosemary tagliatelle with prawns, zucchini, cherry tomato and chive pesto.
[ترجمه ترگمان]لیمو و رزماری با prawns، zucchini، گوجه فرنگی و chive pesto
[ترجمه گوگل]ترشی لیمو و رزماری با آفتابگردان، کدو سبز، گوجه فرنگی گیلاس و پاستو چوی

13. A flat-topped or rounded flower cluster in which the individual flower stalks arise from about the same point, as in the geranium, milkweed, onion, and chive.
[ترجمه ترگمان]یک دسته گلی مسطح یا گرد که در آن ساقه های یک گل از همان نقطه به دست می آیند مانند شمعدانی، milkweed، پیاز و chive
[ترجمه گوگل]گل خوشه ای صاف یا گرد که در آن ساقه های جداگانه گل از تقریبا همان نقطه ای مانند گوشت خوک، شیرینی، پیاز و چیپس بوجود می آیند

14. In the using of CMS, the latest research progresses of onion and chive have been presented.
[ترجمه ترگمان]در استفاده از CMS، آخرین تحقیقات پیشرفت پیاز و chive ارایه شده است
[ترجمه گوگل]در استفاده از سیستم مدیریت محتوا، آخرین پیشرفت های تحقیقاتی پیاز و چیپس ارائه شده است


کلمات دیگر: