کلمه جو
صفحه اصلی

holdall


(انگلیس) کیسه ی سفر (که لباس و غیره در آن می گذارند)، انبان، ساک (مسافرتی)، جعبه هزار پیشه، جعبه اسباب های مختلف

انگلیسی به فارسی

جعبه هزار پیشه، جعبه اسباب های مختلف


نگه دار، جعبه اسباب های مختلف، جعبه هزار پیشه


انگلیسی به انگلیسی

• travel bag, pack (for holding clothes, etc.)
a holdall is a large bag in which you put clothes and other things when you are going away from home.

جملات نمونه

1. He returned to his room and pulled his holdall out from under the bed.
[ترجمه ترگمان]دوباره به اتاق خود برگشت و جعبه holdall را از زیر تخت بیرون کشید
[ترجمه گوگل]او به اتاق خود برگشت و از زیر تخت خارج شد

2. She took the Geiger-Muller counter from the holdall but couldn't get a reading from around the seal of the door.
[ترجمه ترگمان]او پیشخوان Geiger جعبه را از پیش گرفت، اما نمی توانست از پشت در کتاب خواندن را بخواند
[ترجمه گوگل]او شمارنده Geiger-Muller را از Holdall برد اما نمیتوانست از اطراف مهر و موم درب بخواند

3. He picked up his brown holdall.
[ترجمه ترگمان]جعبه قهوه ای his را برداشت
[ترجمه گوگل]او برداشت قهوه ای خود را برداشت

4. Robyn dumped her holdall on to the floor and sank on to one of the chintzy sofas.
[ترجمه ترگمان]روبین جعبه holdall را روی زمین انداخت و روی یکی از کاناپه های chintzy ولو شد
[ترجمه گوگل]رابین روی صندلی خود گذاشت و روی یکی از مبل های چینی نشست

5. I tucked the binoculars into the holdall again and without any sensible plans wandered back towards the dining car.
[ترجمه ترگمان]دوربین را دوباره در جعبه پیش گذاشتم و بدون هیچ نقشه منطقی به طرف ماشین ناهار خوری راه افتادم
[ترجمه گوگل]من دوباره بازتاب دوربین دوچشمی را به سمت عقب گذاشتم و بدون هیچ برنامه ای دشوار به سمت ماشین ناهار خوری برگشتم

6. He put his tennis clothes in a small holdall and went down to the front door.
[ترجمه ترگمان]لباس هایش را در جعبه کوچکی گذاشت و به سمت در جلویی رفت
[ترجمه گوگل]او لباس تنیس خود را در یک دستشویی کوچک گذاشت و به درب جلو رفت

7. Evoking the authentic feel of a vintage traveling holdall, the Josie bag is rendered in Italy from rugged tumbled leather and flowery etched hardware for a subtle Western feel.
[ترجمه ترگمان]کیسه Josie در ایتالیا از چرم ناهموار و hardware حکاکی شده برای یک حس غربی ظریف ساخته شده است
[ترجمه گوگل]کیسه جیسی در ایتالیا از چرم نازک و چروک و خیره کننده برای احساس ظریف غربی استفاده می کند

8. He pulled his holdall straight to the door to the lift.
[ترجمه ترگمان]دستش را به طرف در برد تا بلند شود
[ترجمه گوگل]او دستش را به داخل آسانسور بیرون کشید

9. You need instruct your assistant to holdall calls except emergencies until the end of your appointment.
[ترجمه ترگمان]شما باید به دستیار خود دستور دهید تا به غیر از موارد اضطراری تا پایان قرار ملاقات تماس بگیرید
[ترجمه گوگل]شما تا پایان انتصاب خود، باید دستیار خود را به تماسهای مهمی که به جز موارد اضطراری هدایت می کنید، آموزش دهید

10. Foldaway slippers for the flight are tucked away in a holdall with disposable nappies and sick tablets.
[ترجمه ترگمان]کفش های Foldaway برای پرواز در a با پوشک و قرص های بیمار دور انداخته می شوند
[ترجمه گوگل]دمپایی Foldaway برای پرواز در یک مهمانی با یک پوسته پوسته پوسته و قرص های بیمار جمع شده است

11. He was in a baby buggy and beside him was holdall containing clothes, bottles and baby wipes.
[ترجمه ترگمان]او در درشکه بچه بود و در کنار او جعبه ای بود که محتوی لباس ها، بطری ها و دستمال های بچه بود
[ترجمه گوگل]او در یک کودک حشره دار بود و در کنار او حاوی لباس، بطری و دستمال مرطوب بچه بود

12. He was wearing a brown leather jacket, black jeans and was carrying in a blue holdall.
[ترجمه ترگمان]او یک کت چرم قهوه ای پوشیده بود و شلوار جین سیاهی پوشیده بود و لباس آبی رنگی به تن داشت
[ترجمه گوگل]او یک کت چرمی قهوه ای، شلوار جین سیاه داشت و در حال برگزاری آبی رنگ بود

13. After jumping nimbly from the freight car she closed the door, picked up her holdall, and hurried towards the fence.
[ترجمه ترگمان]پس از اینکه از واگن باری پایین جست، در را بست و جعبه holdall را برداشت و با عجله به طرف حصار رفت
[ترجمه گوگل]بعد از پریدن از ماشین حمل و نقل، او درب را بست و به سمت حصار حرکت کرد

14. He thought he was getting an Olympus Trip camera and holdall - as advertised in the catalogue - for a bargain £
[ترجمه ترگمان]او فکر می کرد که یک دوربین سفری و holdall - همان طور که در کاتالوگ تبلیغ شده بود - برای یک چانه به فروش برساند
[ترجمه گوگل]او فکر کرد که او یک دوربین عکاسی Olympus Trip و یک دوربین عکاسی دارد - همانطور که در کاتالوگ تبلیغ می شود - برای یک معامله £

پیشنهاد کاربران

ساک سفری

ساک ورزشی = duffle bag


کلمات دیگر: