کلمه جو
صفحه اصلی

billiard


معنی : بازی بیلیارد
معانی دیگر : نامه ی رسمی (با عنوان تجارتخانه و غیره بر بالای آن) جهت نوشتن قبض و صورت حساب، وابسته به بازی بیلیارد

انگلیسی به فارسی

بازی بیلیارد


بیلیارد، بازی بیلیارد


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, pertaining to, or used in billiards.
اسم ( noun )
• : تعریف: a billiard shot in which the cue ball hits two other balls in succession.

• type of shot in the game of billiards

مترادف و متضاد

بازی بیلیارد (اسم)
billiard

جملات نمونه

1. billiard balls clicked in the next room
در اتاق مجاور گوی های بیلیارد تق تق بهم می خوردند.

2. the cushion around a billiard table
لبه های نرم میز بیلیارد

3. the edges of the billiard table are felted
لبه های میز بیلیارد نمدپوش اند.

4. A billiard - table must be perfectly even.
[ترجمه ترگمان]یک میز بیلیارد باید کاملا تمیز باشد
[ترجمه گوگل]میز بیلیارد باید کاملا درست باشد

5. He chalked his billiard cue again and again.
[ترجمه ترگمان]دوباره و دوباره صدای بیلیارد خود را به یاد آورد
[ترجمه گوگل]او دوباره نشانه بیلیارد خود را دوباره گشود

6. The billiard ball travelled gently across the table.
[ترجمه ترگمان]گوی بیلیارد به آرامی از روی میز گذشت
[ترجمه گوگل]توپ بیلیارد به آرامی روی میز حرکت کرد

7. In the billiard room at Mentmore, however, an economic think-tank was secretly plotting reform.
[ترجمه ترگمان]با این حال، در سالن بیلیارد at، یک فکر اقتصادی به طور مخفیانه در حال طراحی اصلاحات بود
[ترجمه گوگل]با این حال، در اتاق بیلیارد در Mentmore، یک مخزن اقتصادی به طور مخفیانه طرح ریزی را انجام داد

8. We cleared the old billiard room of furniture and put on the record player, and danced reels.
[ترجمه ترگمان]اتاق بیلیارد قدیمی را جمع کردیم و روی نوازنده پیانو قرار دادیم و با قرقره چرخی زدیم
[ترجمه گوگل]ما اتاق بیلیارد قدیمی مبلمان را پاکسازی کردیم و روی رکوردر قرار گرفتیم و رولها را رقصیدیم

9. Cara marched instantly out of the billiard room with short, sharp steps, her heels stabbing the parquet floor.
[ترجمه ترگمان]کارا گاه به سرعت از اتاق بیلیارد بیرون آمد و با قدم های کوتاه و پاشنه دارش کف چوبی را سوراخ کرد
[ترجمه گوگل]کارا بلافاصله از اتاق بیلیارد با گام های کوتاه و تیز فرار کرد، پاشنه هایش را به کف پارکت می کشید

10. A very small but very fun billiard ball extinction casual games.
[ترجمه ترگمان]یک بازی بیلیارد بسیار کوچک اما بسیار سرگرم بازی کردن بازی های معمولی بود
[ترجمه گوگل]بازی های گاه به گاه از بین بردن توپ های بیلیارد بسیار کوچک اما بسیار سرگرم کننده است

11. The utility model relates to a billiard table with a level-adjusting device for sport and game.
[ترجمه ترگمان]مدل مصرفی با یک ابزار تنظیم سطح برای ورزش و بازی به یک میز بیلیارد مربوط می شود
[ترجمه گوگل]مدل ابزار مربوط به یک میز بیلیارد با یک دستگاه تنظیم کننده سطح برای ورزش و بازی است

12. If you bounce a ping-pong ball off a billiard ball, the ping-pong ball will come back and this one becomes negative, whereas if you plow a billiard ball into a ping-pong ball, it will go forward.
[ترجمه ترگمان]اگر یک توپ pong را از یک توپ بیلیارد بازی کنید، توپ پینگ پنگ باز خواهد گشت و این یکی منفی می شود، در حالی که اگر یک توپ بیلیارد را در یک توپ پینگ پنگ بازی می کنید، به جلو پیش می رود
[ترجمه گوگل]اگر یک توپ پینگ پنگ را از یک توپ بیلیارد گزینید، توپ پینگ پون باز خواهد گشت و این یکی منفی می شود، درحالی که اگر یک توپ بیلیارد را به توپ پینگ پنگ بچرخانید، پیش می رود

13. Billiard rooms and gym room are quite nice places to go.
[ترجمه ترگمان]اتاق های نشیمن و سالن ورزشی مکان های خوبی برای رفتن هستند
[ترجمه گوگل]اتاق های بیلیارد و اتاق سالن بدنسازی بسیار جالب هستند

14. I often do my exercise through playing the billiard ball.
[ترجمه ترگمان]اغلب اوقات خود را در بازی بیلیارد بازی می کنم
[ترجمه گوگل]من اغلب تمرینات خود را از طریق بازی توپ بیلیارد انجام می دهم

پیشنهاد کاربران

بیلیارد ( خخخ اولین کامنت ( پیشنهاد ) )


کلمات دیگر: