کلمه جو
صفحه اصلی

directorate


معنی : هیئت مدیره، مقام مدیریت، مقام ریاست
معانی دیگر : راستاری، سامان گری

انگلیسی به فارسی

مقام مدیریت، مقام ریاست، هیئت مدیره


اداره، مقام مدیریت، مقام ریاست، هيئت مدیره


انگلیسی به انگلیسی

• management; position or office of director; board of directors
a directorate is a board of directors in a company or organization.
a directorate is also a part of a government department which is responsible for one particular thing.

مترادف و متضاد

هیئت مدیره (اسم)
board, board of directors, directorate

مقام مدیریت (اسم)
directorate

مقام ریاست (اسم)
directorate, prefecture

جملات نمونه

1. Coincident interests with the corporate rich and political directorate are pointed out.
[ترجمه ترگمان]منافع coincident با مدیریت و مدیریت سیاسی شرکت ها به این موضوع اشاره شده است
[ترجمه گوگل]منافع همزمان با اداره امور غنی و سیاسی شرکت های بزرگ، ذکر شده است

2. The Bank would be managed by a directorate of professional bankers.
[ترجمه ترگمان]بانک با مدیریت بانکداران حرفه ای اداره خواهد شد
[ترجمه گوگل]بانک توسط اداره بانکداران حرفه ای مدیریت می شود

3. No-one from the college directorate was available to comment.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس از اداره کالج در دسترس نبود تا نظر بدهد
[ترجمه گوگل]هیچ کس از اداره کالج برای نظر دادن در دسترس نبود

4. Leading the directorate and advising the honourary officers and committees on policy and forward planning is part of the role.
[ترجمه ترگمان]رهبری این اداره و توصیه به افسران و کمیته های صلح در زمینه سیاست و برنامه ریزی پیش رو، بخشی از این نقش است
[ترجمه گوگل]رهبری اداره و مشاوره افسران و کمیته های افتخاری در زمینه برنامه ریزی و سیاست گذاری، بخشی از نقش است

5. The Food Safety Directorate say that all packets of cling film should carry health warnings.
[ترجمه ترگمان]مدیریت ایمنی مواد غذایی می گوید که تمام بسته های فیلم باید هشدارهای سلامتی داشته باشند
[ترجمه گوگل]اداره ایمنی مواد غذایی می گوید تمام بسته های فیلم چسبیده باید هشدارهای بهداشتی را حمل کنند

6. The directorate of a company has a responsibility to those with whom they deal as people rather than just as instruments of profit.
[ترجمه ترگمان]مدیریت یک شرکت مسئولیت کسانی را دارد که با آن ها به عنوان مردم معامله می کنند و نه صرفا به عنوان ابزار سود
[ترجمه گوگل]اداره یک شرکت مسئولیت آن را دارد که با آن افراد را به عنوان سودمندی تبدیل می کند

7. The intendancy is set up under the directorate. However, there are many problems: information barrier, resources deficiency, right limitation, shortage of the supervision motivation and etc.
[ترجمه ترگمان]این اداره تحت مدیریت قرار دارد با این حال، مشکلات بسیاری وجود دارد: موانع اطلاعاتی، کمبود منابع، محدودیت صحیح، کمبود انگیزه نظارت و غیره
[ترجمه گوگل]هدف این است که تحت مدیریت قرار گیرد با این حال، مشکلات زیادی وجود دارد: مانع اطلاعات، کمبود منابع، محدودیت حقوقی، کمبود انگیزه نظارت و غیره

8. After the liberation, has served as the central directorate for Special Products.
[ترجمه ترگمان]پس از آزادی، به عنوان اداره مرکزی محصولات ویژه خدمت کرده است
[ترجمه گوگل]پس از آزادی، به عنوان اداره مرکزی محصولات ویژه کار کرده است

9. Even now Directorate Psychics and powerful drugs are keeping the creature pacified.
[ترجمه ترگمان]حتی در این موقع، اداره مواد مخدر و مواد قوی موجود را آرام نگه می دارد
[ترجمه گوگل]حتی در حال حاضر روانکاوی و داروهای قدرتمند نگه داشتن موجودات آرام است

10. Pakistan's Inter-Services Intelligence directorate, the ISI, helped create the Taliban in the 1990s to gain influence in Afghanistan.
[ترجمه ترگمان]اداره اطلاعات اینترسرویس پاکستان به ایجاد طالبان در دهه ۱۹۹۰ کمک کرده است تا نفوذ خود را در افغانستان به دست آورد
[ترجمه گوگل]اداره اطلاعات بین سرویس های اطلاعاتی پاکستان، ISI، در دهه 1990 برای ایجاد نفوذ در افغانستان، طالبان را ایجاد کرد

11. The directorate decide to appoint John to be the general manager.
[ترجمه ترگمان]این اداره تصمیم گرفته است که جان را به عنوان مدیر کل منصوب کند
[ترجمه گوگل]اداره تصمیم می گیرد که جان را به عنوان مدیر عمومی انتخاب کند

12. The Earth - borne Directorate has been destroyed.
[ترجمه ترگمان]اداره مدیریت زمین نابود شده است
[ترجمه گوگل]اداره زمینی ویران شده است

13. An interlocking directorate occurs when the same person sits on the board of directors of two or more companies.
[ترجمه ترگمان]زمانی اتفاق می افتد که یک فرد عضو هیات مدیره دو یا چند شرکت در هیات مدیره شرکت کند
[ترجمه گوگل]یک اداره همپوشانی زمانی اتفاق می افتد که یک نفر در هیئت مدیره دو یا چند شرکت نشسته باشد

14. Include directorate control, great stockholder supervise, the contest of manager dealership.
[ترجمه ترگمان]شامل کنترل مدیریت، نظارت سهامداران بزرگ، رقابت نمایندگی مدیر است
[ترجمه گوگل]شامل کنترل اداره، سهامدار بزرگ نظارت، مسابقه نمایندگی مدیر

پیشنهاد کاربران

1 - هیئت مدیره

2 - وزارتخانه

اداره آموزش وپرورش


کلمات دیگر: