کلمه جو
صفحه اصلی

blest


معنی : مبارک، سعید، متبارک، خوشبخت
معانی دیگر : یکی از دو زمان گذشته و اسم مفعول های فعل: bless، خجسته

انگلیسی به فارسی

زمان گذشته ساده فعل bless


قسمت سوم فعل bless


جیغ کشیدن، خوشبخت، مبارک، متبارک، سعید


انگلیسی به انگلیسی

( verb )
• : تعریف: a past tense and past participle of bless.
صفت ( adjective )
• : تعریف: blessed.

• blessed, fortunate, supremely favored; sanctified, holy

Simple Past: blessed, Past Participle: blessed


مترادف و متضاد

مبارک (صفت)
happy, auspicious, blessed, blest

سعید (صفت)
happy, auspicious, blessed, blest, jovial, beatific

متبارک (صفت)
blessed, blest

خوشبخت (صفت)
happy, blessed, blest, lucky, fortunate, prosperous, providential

جملات نمونه

1. Our rural ancestors, with little blest, Patient of labour when the end was rest, Indulged the day that housed their annual grain, With feasts, and off'rings, and a thankful strain. Alexander Pope
[ترجمه ترگمان]اجداد روستایی ما، با blest اندک، بیمار نیروی کار در پایان روز، در روزی که غله سالانه خود را با feasts و حلقه های خاموش و یک فشار سپاس گذار، اسکان دادند الکساندر پوپ
[ترجمه گوگل]اجداد روستای ما، با کمال گرا، بیمار کار، زمانی که پایان استراحت بود، روزی را که غلات سالیانه خود را در آن قرار دادند، با جشن ها و جشن ها و شرم آور تشکر کرد الکساندر پاپ

2. I'm blest if I know!
[ترجمه ترگمان]خوشحالم که خبر دارم!
[ترجمه گوگل]من می فهمم اگر من می دانم!

3. I'm blest if I know! ie I don't know at all.
[ترجمه ترگمان]خوشحالم که خبر دارم! به هیچ وجه
[ترجمه گوگل]من می فهمم اگر من می دانم! یعنی من در همه چیز نمی دانم

4. I am blest if I know.
[ترجمه ترگمان]نمی دانم چه می دانم
[ترجمه گوگل]اگر من می فهمم من خوشبختم

5. Making dead wood more blest than living lips.
[ترجمه ترگمان]ساختن چوب مرده more از لبه ای زنده
[ترجمه گوگل]ساختن چوب مرده تر از لب های زنده

6. A sweeter sound than Thy blest name; O Savior of mankind!
[ترجمه ترگمان]شیرین تر از نام blest، ای ناجی نوع بشر!
[ترجمه گوگل]صدای خنک تر از نام پروردگار تو؛ ای خدای من!

7. Washed by the rivers, blest by suns of home.
[ترجمه ترگمان]غرق شدن از رودخانه ها و blest از خورشید خانه
[ترجمه گوگل]توسط رودخانه ها شسته شده، توسط خانه های خورشید می میرند

8. How blest were I if thou would'st prove me.
[ترجمه ترگمان]چقدر خوشبخت بودم اگر تو به من ثابت می کردی
[ترجمه گوگل]اگر من می توانستم اثبات کنم چقدر دوست داشتم

9. Well, I am blest!
[ترجمه ترگمان]خوب، من blest!
[ترجمه گوگل]خب، من خوشگلم!

10. those days when we were together appear in my mind time after time, because they were so joyful, happy, blest, disappointing, sad and painful.
[ترجمه ترگمان]آن روزهایی که ما با هم بودیم، پس از گذشت زمان در ذهن من ظاهر شدند، زیرا آن ها بسیار خوشحال، شاد، مشتاق، شاد، شاد، غمگین و دردناک بودند
[ترجمه گوگل]آن روزها وقتی که ما با هم در زمان ذهنمان ظاهر شدیم، زیرا آنها خیلی خوشحال، خوشحال، خوش تیپ، ناامید کننده، غم انگیز و دردناک بودند

11. Those days when we were together appear in my mind time after time, because they were so joyful, happy, blest, disappointing, sad and painful. I miss you ,and miss you so much. Do you know there is someone thinking of you and caring you all the time ? Your smiling eyes are just like the sparkling stars hanging on the curtain of my heart.
[ترجمه ترگمان]آن روزها که ما با هم بودیم، پس از گذشت زمان در ذهن من ظاهر شد، چون خیلی شاد بودند، شاد، نا امید کننده، نا امید کننده و دردناک دلم برات تنگ شده و دلم برات خیلی تنگ شده می دونی یه نفر به تو فکر می کنه و همیشه به تو اهمیت می ده؟ چشمان خندان شما درست مانند ستارگان درخشان است که بر پرده قلب من آویزان شده اند
[ترجمه گوگل]آن روزهایی که ما با هم در زمان ذهنمان ظاهر شدیم، زیرا آنها خیلی خوشحال، خوشحال، خوش تیپ، ناامید کننده، غم انگیز و دردناک بودند دلم برایت تنگ شده است آیا می دانید کسی که به شما فکر می کند و تمام وقت شما را تحت نظر دارد؟ چشمان خندان شما مثل ستاره های درخشان بر روی پرده قلب من است

12. Those days when we were together appear in my mind time after time,because they were so joyful, happy, blest, disappointing, sad and painful. I miss you ,and miss you so mach.
[ترجمه ترگمان]آن روزها که ما با هم بودیم، پس از گذشت زمان در ذهن من ظاهر شد، چون خیلی شاد بودند، شاد، نا امید کننده، نا امید کننده و دردناک دلم برات تنگ شده و دلم برات تنگ شده
[ترجمه گوگل]آن روزهایی که ما با هم در زمان ذهنمان ظاهر شدیم، زیرا آنها خیلی خوشحال، خوشحال، خوش تیپ، ناامید کننده، غم انگیز و دردناک بودند من دلم برای تو تنگ شده است

13. Those days when we were together appear in my mind time after time, because they were so joyful, happy, blest, disappointing, sad and painful.
[ترجمه ترگمان]آن روزهایی که ما با هم بودیم، پس از گذشت زمان در ذهن من ظاهر شدند، زیرا آن ها بسیار خوشحال، خوشحال، مشتاق، مشتاق، شاد و دردناک بودند
[ترجمه گوگل]آن روزهایی که ما با هم در زمان ذهنمان ظاهر شدیم، زیرا آنها خیلی خوشحال، خوشحال، خوش تیپ، ناامید کننده، غم انگیز و دردناک بودند


کلمات دیگر: