کلمه جو
صفحه اصلی

ciliary


معنی : مویی، مژگانی
معانی دیگر : مژکدار، پرزچه دار، مویچه دار (رجوع شود به: ciliated) (cilia هم می گویند)، وابسته به مژک (رجوع شود به: cilia)، مژکی، پرزچه ای، مودار

انگلیسی به فارسی

مژگانی، مویی، مودار


شهوانی، مژگانی، مویی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or related to cilia.

(2) تعریف: of or associated with several small structures in or near the eye.

• pertaining to tiny hairlike parts

مترادف و متضاد

مویی (صفت)
capillary, hairy, ciliary, hirsute, shaggy

مژگانی (صفت)
ciliary

جملات نمونه

1. Even more ciliary muscle contraction will be required for near vision and this may be uncomfortable.
[ترجمه ترگمان]حتی انقباض ماهیچه ciliary نیز برای دیدگاه نزدیک مورد نیاز است و این ممکن است ناخوشایند باشد
[ترجمه گوگل]حتی انقباض عضلانی تسریع کننده ای برای نزدیک بینی لازم است و ممکن است ناراحت کننده باشد

2. The ciliary body is an anterior dilation of the choroid at the level of the lens.
[ترجمه ترگمان]بدنه ciliary (ciliary)یک اتساع عروق داخلی در سطح لنز است
[ترجمه گوگل]بدن ciliary یک انقباض قدامی کوروئید در سطح لنز است

3. ConclusionThe iridal and ciliary vasodilation and increased permeability of the vessels may be the pathobiological basis of primary ocular blast injury.
[ترجمه ترگمان]ConclusionThe iridal و ciliary vasodilation و افزایش نفوذپذیری کشتی ممکن است اساس آسیب ناشی از انفجار چشمی اولیه باشند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: واژینوزاسیون عضلانی و سلیاری و افزایش نفوذپذیری عروق میتوانند عامل بیماریزایی عروق انفجاری چشمی باشند

4. OBJECTIVE To investigate the indication of the ciliary body flat fistulation and curative effect to tenacious and complex glaucoma.
[ترجمه ترگمان] (To)برای بررسی نقش the of و body effect to و پیچیده complex glaucoma tenacious and and and and and and and and and and and and and and and and and and and and and and and and and and and and and and and and and and and and and and and and and and and and and
[ترجمه گوگل]هدف: برای بررسی نشان دادن فیستول تخت بدن تلقیح و اثرات درمانی به گلوکوم پایدار و پیچیده

5. They transfer solute from the stroma of the ciliary processes into the posterior chamber.
[ترجمه ترگمان]آن ها حل شونده را از the فرآیندهای ciliary به داخل اتاق عقبی انتقال می دهند
[ترجمه گوگل]آنها پروتئین را از استروما فرایندهای سیلیاری به داخل اتاق خلفی انتقال می دهند

6. The ciliary epithelium rests upon the folds of the ciliary processes.
[ترجمه ترگمان]بافت پوششی ciliary بر روی چین های فرآیندهای ciliary قرار دارد
[ترجمه گوگل]اپیتلیوم ciliary بر روی فرآیندهای ciliary تمرکز دارد

7. Conclusion: Condensation to partial ciliary body and the whole retina plus second-stage trabeculectomy is one of so effective methods in the treatment of neoformative vascular glaucoma.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: Condensation به بدنه ciliary جزیی و کل شبکیه چشم علاوه بر مرحله دوم، یکی از روش های موثر در درمان بیماری های عروقی glaucoma هستند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: چگالی بدن به صورت جزئی و سایر شبکیه به علاوه ثانویه مرحله ترابوکولکتومی یکی از روش های بسیار موثر در درمان گلوکوم عروق خونی است

8. Ciliary beat frequency of different cilia is equal on the same cell, it is also equal from uncinate process and inferior turbinate.
[ترجمه ترگمان]ciliary با تکرار فرکانس of مختلف برابر با همان سلول است، همچنین از فرآیند uncinate و turbinate پایین تر نیز برابر است
[ترجمه گوگل]فرکانس ضرب و شتم ضربدری بین ساقه های مختلف در همان سلول برابر است، همچنین از فرایند غول پیکر و توربیتال پایین تر است

9. Objective:To study the effect of ciliary neurotrophic factor (CNTF) on peripheral facial nerve regeneration after end-to-side neurorrhaphy.
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه اثر عامل neurotrophic ciliary (CNTF)در بازسازی عصب چهره بعد از خاتمه جانبی
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه تاثیر فاکتور نوروتیپ سیلیاری (CNTF) بر بازسازی عصب محیطی فیزیکی بعد از نوروناسیون نیمه راست

10. Objective To investigate the role of ciliary neurotrophic factor ( CNTF ) in injury of central neuron.
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد نقش عامل neurotrophic (CNTF)در آسیب نورون مرکزی
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی نقش فاکتور نوروتروفیک سلیاری (CNTF) در آسیب نورون مرکزی

11. Methods Suture the detached ciliary bodies, under microscopy to make anterior or to the scleral.
[ترجمه ترگمان]روش هایی که از بدن جدا شونده جدا شده استفاده می کنند، تحت میکروسکوپ برای ساختن بخش جلویی و یا به the
[ترجمه گوگل]روش ها: جراحی های بدن انسانی، تحت میکروسکوپی برای جلوگیری از قشر یا اسکلرال

12. METHODS:Small incision cataract extraction and ciliary sulcus suture of PC IOL was performed in 20 cases(21 eyes)after couching cataract surgery.
[ترجمه ترگمان]روش ها: شکاف کوچک عمل آب مروارید و ciliary sulcus suture از PC IOL در ۲۰ مورد (۲۱ چشم)بعد از جراحی آب مروارید انجام شد
[ترجمه گوگل]روشها: برداشتن کاتاراکت مچ پا و سوزن سلیاکی PC IOL در 20 مورد (21 چشم) پس از عمل جراحی کاتاراکت انجام شد

13. Objective to diagnose the iris ciliary body cyst using ultrasound biomicroscopy ( UBM ).
[ترجمه ترگمان]هدف شناسایی عنبیه بدن با استفاده از biomicroscopy فراصوت (UBM)
[ترجمه گوگل]هدف تشخیص کیست بدن مجذور کبد عصبی با استفاده از بیومیکروسکوپی اولتراسوند (UBM) است

14. This enabled visualization of any change in the ciliary body, when the pupil was constricted by carbachol, or when the scleral overlying the ciliary body was indented.
[ترجمه ترگمان]این، تجسم هر گونه تغییر در بدن ciliary را به کار انداخت، هنگامی که مردمک به واسطه carbachol درهم فشرده شد، و یا هنگامی که the در حاشیه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]این تصویربرداری را فعال از هر گونه تغییر در بدن ciliary، زمانی که دانش آموز توسط کرباکول محدود شد، یا زمانی که اسکلرال بیش از بدن بدن ciliary بود تند

15. The ciliary body produces aqueous humor.
[ترجمه ترگمان]بدن ciliary humor آبی تولید می کند
[ترجمه گوگل]بدن ciliary بدن طعم آب را تولید می کند

پیشنهاد کاربران

اجسام مژگانی عدسی چشم


کلمات دیگر: